اصول تعلیم و تربیت

164 جوش و ظغیان سائقی است که در نتیجۀ تجارب تفکیک شدۀ شخص (ص )١۵۸ بدین صورت در آمده است. انسان مرید – حاصل اینکه ارادی فعلیّت پیدا نمی کند مگر اینکه با استعدادهای دیگر نفسانی همراه باشد که عدّه ای از آن استعدادات را تحت عنوان «فکر» خالصه می کنند. همین که «خواستیم» و اراده کردیم دیگر تحت سلطۀ آمره یک تمایل معیّن و واحد چنانکه در باب سائق ها گذشت واقع نیستیم. امریکه ادامه الزم دارد محکوم «آن» نیست و در حقیقت اجبار از میان بر می خیزد بدین لحاظ نیز اختیار را از مراحل یا از شروط اراده دانسته اند: تمایال ت و عواطفی بسیار در مقابل هم صف می آرایند. طفل از مرحلۀ دوّم کودکی به بعد (از سه سالگی...) مقایسه می ّکند، می سنجد، رد میکند، می پذیرد، خالصه اینکه حکم می کند. از آن پس، انسان محکوم به «سائق» نیست، به طور مطلق، کشش جهت حرکت وی را معیّن نمی کند. برعکس «انسان مرید» است که جهت حرکت و مسیر سائق را معیّن میسازد. تفاوت میان کشش طبیعی و اراده در رفتاریست که از انسان به ظهور می رسد و آن عبارت از تمرکز قوا، پیروی از نظم و ترتیب، انقیاد کشش های موجود نسبت به یک میل بر حسب رعایت نظم و ترتیب میباشد. خواستن، یعنی اقدام به کار مطلوب، تنها خاصّۀ اشخاص «شریف» نیست. مردمان جسور و متهوّر حتّی وقیح و شریر نیز ازین صفت خالی نیستند. آنها هم «خواستنی»، مطلب و مطلوبی دارند و چون «می خواهند» بارها از لذّت و خوشی آنی چشم می پوشند و همیشه نیز به امید لذّت آینده یا به عزم حصول لذّت بیشتر یا به امید دفع رنجی بیشتر، اقدام به عمل می کنند. در میان اطفال و جوانان افرادی یافت میشوند که غالبا در «خواست» خود نه چنان کوشا و مُصرّند که حتّی برخورد با مشکالت نیز هدف را از نظر ایشان دور دارد و دست از طلب بدارند. ممکنست که قبال تصوّر لذّتی محرّک رفتار ناپسند یا خود عمل شرارتآمیز آن ها بوده لیکن پس از اینکه در موضوع و هدف ارادی خود متصلّب شدند غالبا در خی ال استفاده از لذّت مطلوب نیز نیستند و هیچ توجّه نمی کنند آیا لذّت مورد نظر به رنجی که جهت وصول بدان باید تحمّل شود می ارزد یا خیر. اطفال شریر نیز واقعا همیشه در حکم اجبار کورکورانۀ کشش جذبی و

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2