166 رغبت – در ضمن مالحظۀ ارتباط عمل ارادی به کلیّۀ نفسانیّات مِن حیث المجموع می بینیم که فکر و اراده نیز بدون حافظه غیر ممکنست و شخص عامل و مرید ناچار است هدف ارادی را مدّتی در خاطر حتّی در صحنۀ روشن ذهن یا نزدیک به آن (ص ١٣٣-١٣۴ ) نگاه دارد و در غیر این حال نمی توان امری را پیوسته و منظّم تعقیب کرد. مقصود از اصطالح «نصب العین» عربی نیز چنین حالتی است. بنا بر این ارادۀ مسبوق به سائق نیز با اندیشه و حافظه تناسب متقابل دارد و همین سه استعداد در مرتبۀ دوّم حیات انسان (هفت سال دوّم) مورد توجّه مخصوص مربّی است. در ضمن بحث طبقۀ اوّل از زندگی انسان تصریح نمودیم که کشش ها وسیلۀ ادراک ارزش اند لیکن باز در جای خود (ص ١۴۸-١۴٧ ) اشاره شد که ادراک ارزش با استمدادات دیگر نفسانی نیز مربوط است و زندگی نفسانی روی هم رفته نسج منظّمی تشکیل می دهد که در آن همه چیز با هم در ارتباط و پیوستگی است (ص .)۶١ ارتباط میان حیات سائقی و ارادۀ مسبوق به کشش به صورت «رغبت» جلوه می کند. هیچ یک از استعدادات نفسانی مذکور به کار نمیافتد مگر اینکه تحریک شده باشد. تحریک نیز فقط به وسیلۀ ادراک ارزش و رغبتی که بر آن مترتّب است امکانپذیر است. هر ادراک ارزش می تواند در انسان رغبتی بیدار کند به این معنی که رغبت تابع ادراک ارزش است، یعنی هر چه ادراک ارزش بیشتر رغبت شدیدتر و بالعکس رغبت بیشتر نیز دال بر ادراک ارزش بیشتری است. با تعبیر دیگر: = کشش طبیعی X (کشش طبیعی) f ّ حس = ارزش (حس ارزش) f رغبت = ( رغبت) f = اراده (فکر و حافظه) = اراده y در فعّالیّت به ِ قید «آن» عمل مستقیما و بدون فاصله تابع کشش است: (کشش طبیعی) f فعّالیّت =
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2