167 در صورتی که میان فعّالیّت ارادی و کشش عوامل و بالتبع معادالت بسیار دیگری فاصله است (ص )١۵٣ هر نوع فعّالیّت نظری و علمی به سهم خود تابع رغبت است، یعنی هیچ اراده و بالتبع هیچ فکری (و حافظهای ) نیست که مسبوق به رغبتی نباشد. هر قدر در امری سرعت تصمیم بیشتر به یقین رغبت شخص به آن امر بیشتر و خاطره در آن مورد صریحتر و حتّی تمرین قوا در امور شبیه به آن بیشتر است. هر قدر بیشتر به شغل، به صحبتی یا به عمل و اتّفاقی راغب باشید بیشتر و سریع تر در پی انجام آن مشغله یا شنیدن آن صحبت و دیدن آن اتّفاق یا به خاطر سپردن آن مضمون می روید و رغبت نیز چنانکه دیدیم تابع ادراک ارزش است. پس کار مهم آموزش و پرورش فراهم ساختن وسایل ادراک ارزش و تحصیل رغبت و تحریک اراده است و در مدارس کنونی ما متأ سّفانه وسایل ادراک ارزش به هیچ وجه موجود نیست و بارزترین نمونۀ عدم رغبت به مواضیع مکتبی، در همین مؤسسات بی مسمّی دیده می شود. در تناقض دوّم سلسله معادالت صفحۀ پیش به طور کافی برر سی خواهد شد. ارزش – مورد ارتباط، میان ارزش و حیات سائقی ادراک حس ی و انفعال است. تصریح این نکته برای نظریةالقیم و فلسفۀ ارزش مهم است تا گمان نرود که ارزش را میتوان به خصوص در مراحل اوّل آن به وسیلۀ ادراک عقلی دریافت. ادراک ارزش امریست انفعالی نه تعقّلی چنانکه حکیم بزرگ محمّد غزّالی می گوید: امریست رسیدنی نه شنیدنی. ازین لحاظ نباید در مراحل ابتدائی پرورش برای ادراک ارزش ها راه تعقّل پیش گرفت. در مراحل ابتدائی حیات، خوشی و رنج یعنی حس و انفعال، وسیلۀ ادراک ارزشند گو ای نکه در مراحل بعد تعمّق و امعان در ارزش ٣۰۰ و شهود ارزش ٣۰١ نیز برای پرورش انسان الزم است ٣۰۲ . موجب یا محرّک – ارزش همیشه مترتّب بر چیزیست. موضوع اراده چیزهائی است که بر آن ها ارزشی مترتّب است. پس هدف توجّه ارادی شیئیست باارزش که پیش از دسترسی به آن، از لحاظ تصوّر یعنی وجود ادراکی و ذهنی به آن مربوط هستیم. این گونه تصوّرات که رنگ انفعالی و احساسی پذیرفته اند هدف نامیده می شوند و 300 Werteinsicht 301 Wertschau 302 . München. Philosophie der Werte (1930). , Siegfried. Behn
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2