174 درین راه دارد هر گاه از ذکر جزئیات بگذریم همان هاست که با خطوط نازک مشخّص ساخته ایم که باید در هفت سال دوّم زندگی اطفال مطمح نظر مربّی و مؤسسّات فرهنگی واقع شود. جز به وضع مشروح و مذکور، باید ّپرورشکار متوجّه باشد تا استعدادات مودعۀ درونی ّ بچّه فعّال گردد و اطّالعاتی در خور آن استعدادات فراگیرد. گرچه حس و ادراک حسّی را از مقولۀ امور موهوبی میدانند که به نوع انسان داده شده است باز باید برای فراهم ساختن ادراکات حسّی و ارزشی مطلوب در متربّی، متوسّل به وسائل شد و به وسیلۀ تمرین و عادت در نظم ادراکات نافذ گردید، نظام ادراکات و ارزش ها در ملل و اعصار مختلف، متفاوتست، امروز نظام ارزشها دیگرگون گشته و تا چشم بر هم زنید اهل غرض مردم سرگردان را به نظم خود و به راه خود بردهاند. همچنین در موقع خواندن و نوشتن و حساب کردن و امثال آن نیز باید اراده و فکر و حافظه و استعدادات نفسانی دیگر مانند توجّه و مشاهده و تخیّل اختراعی را تمرین داد. با وجود این، وظایف پرورشکار محدود به همین حدود نیست زیرا وی موظّف است طفل را به رفتار اجتماعی بپروراند و او را به ادب و شرافت و راستگوئی نیز عادت دهد. ُ۵ ّشاگردان مرتّب (لزوم حریّت) – طفل امور م فصّله را خود به خود انجام نمیدهد و نمی تواند به صرف کِشش طبیعی واجد چنین فعلیّات گردد. یگانه راه به سوی چنین فعّالیتی تمرین و عادت است. تشکیل عادت و امر مهم تمرین که تنها متکفّل آن در کشور ما متأسّفانه اجتماع و خانواده است خود پایۀ تناقض دوّم را می گذارد. چنانکه می دانیم درین تناقض نیز دو اصل مأ خذ عمل ماست: ّیکی اصل حر یّت است و دیگری اصل سندیّت و اعتبار. بن ا بر این، دو امکان در پیش هست: یا اینکه بر اساس ارزش هائی که طفل ادراک کرده است آنچه می کند منطبق بر مطلوب های تمدّنی و مصدّق آنست: دل به کار می دهد، پشتکار دارد، آنچه را برای تربیت وی سودمند است استقبال میکند و در اخالق و سیر جدیّت وی جای هیچ گونه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2