اصول تعلیم و تربیت

182 صفتی و فضیلتی به آن اندازه در شخصیت انسان اهمی ت مرکزی ندارد وهمین ّفضیلت استشعاری است که همیشه منظر و منظور بزرگان بوده و غالبا بشر را در پیروی از مذهب عقل حت القیات ب ّه حد ی در اخ مبالغه اغفال کرده است. این فضیلت استشعاری را حقیقت نامیدیم تا اینکه به وحدت عقل عملی و عقل ّنظری اشاره کرده و فاصله ای را که در عالم تصو ّر در میان هست از میان برداشته باشیم. حقیقت جوئی بنیاد مشعر و حقیقت نیز مطلوب کل ی شعور عملی و رفتار انسانست. » (ص ّ )188 برر سی همه جانبۀ آثار دکتر هوشیار آشکار می ّسازد که از دیدگاه او آموزش و پرورش از نوعی تجزیه و تشت ت فلسفی در رنج است. دلیل این تنازع داخلی آنست که ّآموزش و پرورش فاقد تصویر رسا و منسجمی از طببعت انسان و روابط ضروریۀ او با محیط پیرامونش است. این روابط بنا بر جریان تمد ن و تاریخ، کیفیتی تکاملی دارد و لذا آموزش و پرورش نیز به جهت همگامی با آن روابط بایستی به جریانی دینامیک تبدیل شود و آن کیفیت تکاملی را در اصولش منعکس سارد. دکتر هوشیار در کتاب ّاصول آموزش و پرورش خطوط اصلی یک نظام جامع و متعادل تربیتی را طراحی کرد. اما مت أ سفان ه مرگ نابهنگامش به او اجازه نداد که یافته ها و تبیینات و تجربیاتش را کامل تر کند و تعمیم بخشد. کتاب اصول آموزش و پرورش بیشتر ازنیم قرن پیش تأ لیف شد ام ا هنوز اصالت و بداعت خود را حفظ کرده است. این اثر از جمله او لین ت أ لیفاتی بود که آموزش و ّپرورش را با روش علمی آشتی داد و آن را به عنوان یک شاخۀ مستقل مطالعات و تحقیقات دانشگاهی معرفی کرد. دکتر هوشیار حت ی قدمی فراتر گذاشت و آموزش و پرورش را محور و ستون فقرات بدنۀ دانش و تجربه بشری و عامل انتقال تمد ن و محور وحدت شاخه های علوم دانست. یعنی هدف آموزش و پرورش آن است که بر اساس سلسه مراتب نمود های هستی و معرفت شناسی، همۀ علوم از فیزیک و شیمی تا روانشناسی و جامعه شناسی و باالخره فلسفه و اخالق را تنظیم و ّترتیب بخشد و در ّمسیر تحو ل فرد و پیشرفت تمد ن به کار اندازد. این کتاب از آراء و نظرات فالسفه ومتف کرین و محق قین غربی بهره می گیرد و آن را با مفاهیم حکمت الهی که در فرهنگ ایرانی و اسالمی جاری بوده امتزاج می بخشد. این امتزاج به نحوی بدیع از پند و موعظۀ توخالی، قشری گرایی مذهبی، تکفیر

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2