اصول تعلیم و تربیت

195 و هر بخشی از آثار ایشان در حقیقت قدمی است که به سوی آزادی «من اندیشنده» برداشته و از اسارت کشش ها بیرون شدهاند. بن ا بر آنچه گفته شد، ربط میان ارادۀ خردمند با وظیفه از طرفی و میل و رغبت از جهتی آشکار گردید. ارادۀ خردمند را می توان هم از طریق میل و رغبت اجراء نمود هم از راه وظیفه شناسی. محل توحید این دو طریق آثار مردمان نامور است که از تمایالت خود پیروی کرده و با آثار خود در تشکّل ملل سهیم بوده و همیشه نیز نمونۀ وظیفهشناسی شناخته شده اند. هر تمایل باارزش، ادامۀ طبیعی حیات سائقی است که از دهلیز ارادۀ آزمند گذشته به صورت ارا دۀ خردمند در آمده است. کشش درین مرتبه از ارزش های مشروط سرچشمه نمی گیرد بلکه ارزش های مشروط را تعلیة می کند زیرا که مصدر کوشش، ارزش های غیرمشروطست. نظر پستالوتسی در باب مرحلۀ سوّم حیات انسان – مربّی معروف «پستالوتسی» باز با نظر صائب خود می گوید که به این مقام که شاخص آن خرد است نمی توان رسید مگر اینکه دو مرحلۀ اوّل تقدّم یافته باشد (ص ١۵١ و ١۶٧ همچنین نظریۀ شِلِر) و با تشبیهات و استعارات غریب خود میگوید: «... بر قبر نیک نفسی انسان طبیعی حقوق اجتماعی قد علم می کند، لیکن «من» بر خرابۀ وجود انسانی خویش که حقوق اجتماعی بدین روزش افکنده است تبسّمی می زند و بر آن آوارها از نو زندگانی بهتری شروع می کند یعنی آدم جانورمنش در مقام فضیلت هم گاه گاه جست و خیزی میزند. لیکن سعادت انسان زمانی متحقّق می شود که آنچه حیوان و اجتماع هر دو از وی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2