اصول تعلیم و تربیت

200 نمی تواند، انسان از قید تعلّق تحریکات شهوی به فصول معیّن آزاد است و در حیوان چنین نیست ، حیوان در نوع غذا و همچنین در اعمال خود کامال متخصّص ٣46 است در صورتی که انسان «همهکاره» است ٣4٧ ، دست و پای حیوان با کاری که باید انجام بدهد یا انجام می داده است حالت انطباق پیدا کرده یعنی در بعضی فقط به کار کندن، در بعضی به کار دریدن، در بعضی به کار شناکردن، در بعضی به کار دویدن و در برخی به کار باال رفتن میخورد در صورتی که دست و پای انسان به هر کاری میخورد و در قدیم نیز این جلوه مورد استعجاب ارسطو واقع شده است. در صدر تاریخ معاصر نیز «کانت» دستهای انسان را «مغز خارجی و ظاهری» انسان مینامد ٣4۸ حیوان در حیات خود کامال «پراگماتیست» هست و ازعالم واقع پای بیرون نمی نهد در صورتی که بر انسان مجال انعطاف و قابلیت انحنای ذهنی و فکری همیشه باز بوده و استغراق در عمل و جریان آن شأن او نیست. او هیچ وقت کامال واقع بین و «رِآلیست» نبوده و انسانیّت وی نیز به همین است ٣4٩ . هیکل و بدن حیوان مظهر جبر است، هیکل و بدن انسان مظهر اختیار و تفویض. با وجود وحدتی که در عوالم نفسانی انسان مشاهده می شود باز هر فردی مشخّص است. گوئی که همین « مشخّص و مسمّی» بودن و همین 346 specialist 347 universalist « مارکس » به این نکته دربارۀ انسان توجّهی بسزا داشته است. عین عبارات کارگری فرانسوی را که از «سان فرانسیسکو» آمده بوده و مؤیّد نظر ماست می نویسد که گفته بود: «من هیچ وقت تصوّر نمی کردم از عهدۀ کارهائی برآیم که در «کالیفرنیا» انجام داده ام. من کامال بر این عقیده بودم که جز به کارهای مطبعه به کاری دیگر نمی توانم بپردازم... همین که در میان چنان محیط پُرحادثه ای واقع شدم دیدم که چگونه می توان پیشه را همچون پیراهن عوض کرد– باور کنید: من هم آنچه دیگران می کردند کردم الی آخر (رجوع کنید به کتاب «سرمایه» تألیف مارکس چاپ برلن ١٩٣۲ پاورقی ص .)۴۶١ 348 این تصوّر «کانت »امروز به صورت یکی از امور مهمّۀ آموزش و پرورش در آمده و در «روانشناسی دست» ثابت شده است که «فونکسیون» مغز کامال با «فونکسیون» دست همراه، و نسبت متقابل دارد به حدّی که دست را «آزاد کنندۀ قوای دماغی» نامیده اند. هر مطلبی را که به وسیلۀ دماغ یعنی به وسیلۀ ع قل نفهمیدید و بر شما روشن نشد به وسیلۀ دست اجراء کنید و ببینید چگونه دست «حلّال مشکالت مغز» است. اساس مدرسۀ کار (ص ١٧۲ ) دست است و علمای آموزش و پرورش امروز برای ترقّی استعدادات دماغی و فکری از دست استفاده می کنند و برای تمرین شخصیّت به دست متوسّل می شوند. در جای خود یعنی در اصل تشخّص و تفرّد در باب مدرسۀ کار به اعمال یدی توجّهی بسزا خواهیم کرد. 349 “The life of the animal takes place entirely within its environment. Nothing about its behaviour leads us to assume that it ever leaves the practical biological sphere into which its needs and reactions cause it to be completely absorbed. We shall not perhaps be misunderstood if we say that the animal’s existence is realistic and pragmatic. But human existence has quite a different form. The most ancient document of human civilization seems to testify that he broke away early from the purely biological sphere. His life seems never to have been exhausted by the pragmatic, he has never been a “realist” to the exclusion of everything else: his imagination has thrown a web of magic thought over the world of the senses, to which he has given a new meaning.” (Katz, David. (1937). Animals and Men. London. p. 250)

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2