204 حکیم بزرگ انگلیسی «دوید هیوم» ٣56 و «آدم اسمیت» ٣5٧ دانشمند اقتصادی در ضمن تشریح موضوع «همدلی» و «همدردی» ٣5۸ و «وجدان» ٣5٩ نظری اظهار می دارند که خالصۀ آن اینست: چون ما خود را حس می کنیم از راه استنتاج تمثیلی ٣6۰ برای موجود دیگری مانند خودمان نیز وجودی «همچون وجود» خود قائل میشویم و بدین وسیله می توانیم از «همدیگر» اطّالع حاصل کنیم، یعنی «حس خود» که آن را معموال به کلمۀ «من» تعبیر میکنیم اساس وجودیست که به دیگری نیز نسبت می دهیم و آن را به کلمۀ «تو» معبر میسازیم. بنا بر این باید همین سه عامل یعنی «حس خود» و « حس وجود دیگری» و «اطّالع از همدیگر» ٣6١ را اصل اجتماع دانست. اساس تشکیالت اجتماعی ربط متقابلی است که در میان افراد یا در میان «من» و «تو» موجود می باشد و این ربط متقابل نیز جائی صورت خارجی پیدا می کند که وجه مشارکتی و وجه مباینتی در میان باشد. پس از توجّه به این نکتۀ کلیّۀ ارتباطات اجتماعی به پنج نوع وجه مشارکت و مباینت تحویل می گردد. 356 II. 1, II.2, 5. London. Treatise on Human Nature (1739). Hume, David. 357 . Inquiry into the Nature and the Cause of the Wealth of Nations An (1776). . Smith, Adam London. 358 sympathy 359 conscience 360 conclusion analogique 361 رجوع شود به کتاب «کلّیّات تعلیم و تربیت» تألیف «رنه اوبر » مذکور در ص ۲٩ از همین کتاب در باب نظریۀ «مارکس شِلِر » راجع به وجود و صور (اشکال) همدردی صفحۀ .۲۲١
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2