227 در حقیقت با زمان (چنانکه گفتیم) ربطی ندارند و "بی زمان" ٣۸٩ انگاشته می شوند یعنی بحث "گذشته" و "آینده" در بارۀ آنها مورد ندارد، در این صورت چطور می تواند علوم طبیعی در موضوعی وارد بحث شود که زمان و ادامه از ارکان اولیه آن هست یا خود ملزوم مدتی دراز با اثر خالقه آن است؟ تکامل و ارتقاء در زمان یا با زمان امکان پذیر است در صورتی که فیزیک مثال با نیرو سر و کار دارد گو اینکه نیرو امروز یا فردا باشد یا هزار سال دیگر یعنی شرط زمان در آن مؤثر نیست ٣٩۰ . همچنین علم شیمی با "این" محلول معیّن یا عنصر معیّن که اصال زمان در آن نفوذ ندارد سر و کار دارد. با "این" عنصر که همیشه بر "یک قرار" فرض می شود سر و کار دارد. جانورشناسی با این حیوان، با این شکل و این وضع، با این قسمت، با این جلوه زندگی حیوان سر و کار دا رد. گیاه شناسی با "این" ریشه، با این "ساقه"، با "این" گل، با "این" میوه سر و کار دارد لیکن قانون تکامل با موجودی سر و کار دارد که زمان برآن مرور می کند. یعنی با "آن" وضع از "این" موجود . حتی عقیده "برگسون" این است که تکامل 389 zeitlos 390 امروزه علما زمان را هم فرع بر وضع دیگر می دانند و بعضی نیز یک امر "بی تأثیر" غیرواقع ein unwirkliches می دانند که امر "مؤثر" das wirkliche در نتیجه اختالف سطح النهایه ای که نسبت به آن امر "بی تأثیر و ناممکن" دارد تأثیر می کند. مخفی نماند که زمان تنها امر "بی تآثیر و غیرواقع "نیست که این گونه تأثیر عجیبی از خود بروز می دهد، مکان هم در نظر فیزیکدان های امروز دومین " بی تأثیر و غیرواقع" هست که باز تأثیر می کند و به عقیده آنها هر جا که "موثر" در این دو "بی تاثیر و غیرواقع" منحل شود طبیعت به تعادل مماتی totes Gleichgewicht منتهی می شود و هر جا که مؤثر در مقابل آن استقامت کند به تعادل نباض حیاتی (funktionelles Gleichgewicht bzw. bewegter Ganzheitszustand) می رسد. رجوع شود به رساله نظریات جدید در معمای حیات تألیف موریس شرر ( Maurice Schaerer ) چاپ برن 1947 .
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2