اصول تعلیم و تربیت

230 آزمایشگاه مهیا کند و بیازماید، در غیر این صورت تحصیل قوانین عمومی که همیشه یکسان باشد میسّر نیست. پس چون علوم طبیعی می خواهد به قوانین قطعی برسد ناچار است دیده بر هم نهد و از حقایق موجودی که در کمیت نمی آید صرفنظر کند. به این لحاظ نیز واقعا علوم طبیعی ادع ای اطالق و جامعیت نمی تواند بکند و در هر مورد نیز چنین کند باید عشق عالمانه را (به معنای ریشه کلمه فیلسوف) یعنی سائق تحری حقیقت را بر پایۀ تعصب علمی استوار سازد که در این پایه نیز از تعصب مردم جاهل فراتر نرفته است و پس از آن به ادعای خود بپردازد. تا کنون ی کی از لوازم علوم طبیعی این بوده است که کیفیات را فدای کمیات کند و کیفیات را بنا بر قول خود در کمیات منحل سازد به این خیال که متشبه به ریاضیات شود و نتیجه این تشبّه اینکه کیفیات را به "فرمول"ها و تشک جان الت بی در آورد چنان که در تجزیه و ترکیب شیمیائی چنین ا ست مثل اینکه کسی انسان را قطعه قطعه کند تا او را بشناسد و بدین گونه در جستجوی کیفیت تشکیل دهنده هیکل انسان که حیات یعنی "زمان ممتلی" و تاریخ یعنی "حالت تمامیت" ٣٩۸ است باشد یا از وزن سلول ها و ترکیبات شیمیائی آن مثال از کم و بیش عنصر فسفور در او به چگونگی تعقل و شادابی روح و امثال آن پی برد و به کیفیات نفسانی وی برسد. چنان که می دانیم انسان از لحاظ ترکیب شیمیائی چند ریالی بیش ارزش ندارد و به هیچ رو نمی توان ارزش او را یعنی ارزش تاریخی و وا قعی و دینامیکی او یعنی ارزش انسانی اش را با 398 = en tout Ganzheit

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2