اصول تعلیم و تربیت

232 تفاوت کلی دارد یعنی متجانس نیست و نمی توان آن اجزاء را از یکدیگر تفسیر و به یکدیگر تبدیل کرد و راجع دانست و علت و معلول یکدیگر شمرد. شاخه درخت را با برگ آن چه تجانسی است و برگ آن را با شکوفه و گل چه تجانسی، شکوفه و گل را با میوه چه تجانسی؟ مثل اینکه برگ چیزی جز پوست شاخه است. همچنین شکوفه و گل چیزهائی بیش از برگ دارد یا اینکه میوه چیزی بیش از گل. لیکن بوسیله قانون علی که در معلول چیزی بیش از علت نمی توان تصور کرد چگونه می توان این ارتباطات را کامال به قرار دانست. مگر مهم ترین اصل "دترمینیسم" (یعنی تصریح و تعلیل نه جبر، که در مورد فیزیک به غلط ترجمه کرده اند) این نیست که هر معلولی نتیجه ایست که باید با علت مساوی باشد؟ هر گاه یک نفر شیمیاگر از سر شیشه ای که براده آهن در آنست، قسمتی بردارد و از ته شیشه نیز قسمتی و آنها را بنگرد و به کار برد، مگر حاصل سر و ته یکی نیست (اگرچه تصور سر و ته هم از دنیای "ارگانیک" مأخوذ است) مگر در همه جای شیشه، آهن و مختصات یکسان و متجانس نمی بیند؟ همین طور در مورد یک قطعه بلور؟ لیکن در اشیاء و موجوداتی که تکامل و ارتقاء بر آنها طاری و اطالق می شود در آنجا نخست عضو می بینید نه قسمت و اجزأ یعنی وحدت مشخصی که عضو در حیطه آن معنائی مسلم دارد. وظایفی بر هر یک از اعضاء مقدّر می بینید مثال اگر کسی در عضوی مانند چشم بنگرد ممکنست آن را ا ز لحاظ عناصر شیمیاوی یا از لحاظ قوانین علم النور و مناظر و مرایا موضوع تحقیق قراردهد لیکن در

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2