اصول تعلیم و تربیت

233 هیچ یک از این تحقیقات چشم موضوع بحث وی نیست بلکه عناصر و عواملی می بیند که در نقاط دیگر نیز مثال در خاک و در شیشه تجربه و عدسی های محدب و مقعر و دیافراگم عکاسی نیز می یابد لیکن مسأله دیدن و چشم را که وحدتی است به خصوص و در همان حال، عضوی است از یک وحدت بزرگ تر به هیچ وجه مورد دقت قرار نداده است. هر گاه واقعا علوم طبیعی خود را در بحث تکامل مختار بداند می خواهد با "زبان بی زبانی" بگوید که علوم به هم در ارتباطند . یعنی نمی توان علوم طبیعی را تنها و به خودی خود در فهم امور کلی کافی دانست مگر در مراحل بسیار بدوی و مدرسی زیرا این موضوع نیز خود مورد ابتالء است و در خور استیضاح که آیا تقسیم و تفکیک علوم از یکدیگر تا به این درجه درست است و بجاست که منظر کلی را مغشوش و مخدوش کند یا اینکه با وجود این تفکیک عقلی باز برازخی در میان هست که همان خود وجه اشتراک و تباین علوم و ادبیات را مصرح میسازد. لیکن چون این مسأله از جمله مسائل مهم حکمت و تعلیم و تربیت است در اینجا که فقط در بحث تکامل طبیعی هستیم از آن میگذریم. دوم – حد نظریات در تکامل نوع معلوم است که بحث تکامل و ارتقاء محصور در تکامل فرد نمانده است. ا ز قرن نوزدهم به این طرف نتایج علم تشریح و مقایسه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2