246 عالوه بر این "سپسنر" کلمه تراکم و تماس را در موارد مختلف به کار برده است. همین اشکال در مفهوم تراکم و تماس و عدم تعریف صحیح از طرف "سپنسر" و ابهام این چنین مفهومی سنگ اول ساختمان حکمت ارتقائی او وتصور اولیه وی در وضع قانونی است که شاید بتوان آن را به قانون تغییر و تبدیل تعبیر کرد نه قانون تکامل و ارتقاء. کلمات تراکم و تماس را باید برای تشکیل توده شن و امقال آن استعمال کرد، نه برای موجودی که مأخذ و مقدمه رشد و نمای آن کیفیتی است ترکیبی از قبیل تخم و نطفه و امثال آن، زیرا که در تشکیل و تکمیل و ارت قاء این گونه موجودات استعداد نمو امریست درونی نه بیرونی. مقصود این است که موجود نامی برای تکامل خود مقدماتی دیگر و مدغم تر از تراکم ساده الزم دارد و حتی تراکم نیز خود فرع بر کیفیت نامیه اوست. یک خاصیت بروز از "درون به بیرون" یا "برون شدنی از درون" 4۲5 . در این مورد الزم است که یقین کار تراکم تنها نیست و بر عکس تراکم ملزوم آنست. شرط مقوم وجودش کیفیتی است که از جمله خواص مهم آن "خودکاریست" و همین لطیفه "خودکار" هست که متضمن استعدادات بی شمار است و توانائی تراکم و انباشتن نیز دارد. حرف "سپنسر" بدان ماند که کسی بگوید: مورچه یعنی تراکم دانه های گندم زیرا که مورچه دانه جمع می کند و روی هم می ریزد و هیچ توجه نکند که تراکم غله، تالی و مورچه مقدم است. با این مقدمه نگارنده به هیچ روی پیرو نظره 425 von innen heraus
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2