اصول تعلیم و تربیت

251 آن جمله نیز وقتی از حلیه اعتبار عاری گردد با توجه گوینده و شنونده را در مسیر مقصود علمی سوق دهد. چنانکه گفتیم کلمات دیگر "سپنسر" از قبیل "غیرمصرح و نامعین" 4٣٧ و "معین و مصرح" همچنین "نابجا و بیربط" 4٣۸ و "بجا و مربوط" 4٣٩ در نسج عبارت و تعریفی که حکیم کرده بی معنی است، زیرا که منظور وی بی اساس است. برای توضیح این ایراد که به مقام شامخ "سپنسر" می کنیم باید به تمثیلی از علم هیئت که او عالقه کاملی به آن داشته است متوسل شویم. بنا بر فرضیه "کانت – الپالس" 44۰ منظومه شمسی از توده های سحابی تشکیل گشته. "توده های مه شکل" را مثال غیرمعین وغیرمربوط و غیرمتصل می داند، در صورتی که در نظر شخص محقق این توده ها همان قدر معین و مربوط و مصرح یعنی دارای حدود و شروط هستند که کواکبی مانند زهره و مشتری و زحل حد و شرط و صراحت دارند، منتهی اینکه وضع تعین و ارتباط و اتصال اجز اء در هر مورد صورت و کیفیت خاصی دارد که همان خود اساس وجود آن شکل معین می باشد. چنانکه از عبارات "سپنسر" مستفاد می شود هنوز تصور اساطیری یونانی اساس فکر اوست که دنیا را در بدو امر در حال Chaos و هرج ومرج می انگاشته اند. این تصور کامال بی اساس هست زیرا الزم نمی آید که هر چه به نظر ما بی نظم و بی ترتیب رسد، در حقیقت نیز بی نظم و 437 indefinite 438 incoherent 439 coherent 440 Kant-Laplace

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2