252 ترتیب باشد. منظور این است که در "توده های سحابی" پیش از تشکیل منظومه شمسی نیز نظم و ترتیبی یا مجازا قوانینی بوده و حدود و تعیناتی داشته و به هیچوجه درهم و برهم نبوده است. بر فرض اینکه میز تحریر من هم بعض اوقات در نظر کدبانوی خانه درهم برهم به نظر بیاید، لزومی ندارد که واقعا درهم و برهم باشد. درهر موقع کتب و اشیائی که روی میز است تابع نظم و ترتیبی از لحاظ قوه ثقل و جاذبه و فشار بر مانعی که کتاب و سطح زمین را از هم دور می دارد (سقوط) هست و حتی از لحاظ روان شناسی شخصی هم که پشت میز می نشیند، میز و اسباب رو ی آن ممکنست منظم باشد، نظم و ترتیب یعنی "مشروط بودن" در هر حال موجود است و آن را نبایستی به امور نسبی و اعتباری که مربوط به امیال و آروزهای ماست و آن خود نیز عبارت از منظومه دیگری است که بحث آن مربوط به سودمندی یا زیبائی است مخلوط کرد. متأسفانه این گونه ا ختالط در نتیجه اطالعات سطحی در میان ما رسوخ کامل پیدا کرده است و ارتباط طبیعت و اجتماع و امور انسان را با پیوستگی و ترتیب موجود در نظر نمیآوریم. "سپنسر" باالخره پس از اینکه به عقیده خودش اساس تکامل و ارتقاء آنچنانی را محکم ساخته در آثار دیگر خود به تعمیم آن در ارتقاء و تکامل هیئت اجتماع و اقوام و دول و در عوالمی از قبیل علم و صنعت و اخالق و دین پرداخته است. در کلیه این عوالم وضعی را که در تعریف مذکور در نظر گرفته توضیح می کند: همه جا تراکم می بیند و همه جا تغییر، همه جا جریان از تجانس به سوی تنوع
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2