32 فصل اوّل خالصه و تحلیل فصل اوّل شامل مباحثی است در اصول تعلیم و تربیت و منشاء ّفلسفی و اجتماعی آن. دراو ل بحث به خواننده گوشزد می کند که در این کتاب نباید منتظرآن باشد که مواضعی مثل ساختمان مدرسه، اوضاع کارمندان، ظروف آبخوری و امثال آن مورد مطالعه قرار گیرد. آموزش و پرورش با سه بحث اساسی فلسفی آغاز می گردد: اصل وجود و هستی شناسی که به واقعیت اشیاء و موجودات می پردازد. اصل معرفت که منشاء و جریان شناساّئ ی و ادراک را بررسی می کند و اصل رفتار که به مجموعۀ اصولی اشاره می کند که مصدر رفتار معلم و شاگرد است، در حقیقت ثمرۀ ونتیجۀ معرفت شناسی است درعمل و حیات اجتماعی. دکتر هوشیار می نویسد: « ّتوضیح اینکه تعلیم و تربیت به لحاظی عبارت از تحویل و انتقال سرمایه تمد ن از نسلی به نسل دیگر ّاست که خود موجب تراکم و ترق ی تمدن می باشد. تحویل و انتقال از طرفی و تراکم نیز از طرفی دیگر تعبیرات مختلف عمل و رفتارند. رفتار نیز با مالحظۀ دقیق تنها برعمل انسان در مورد موجودی دیگر (مشابه خود) که او نیز می تواند استشعارا پاسخ دهد اطالق می شود. پس اصل معرفت که استشعار باشد ملزوم رفتار است. بنا بر این عمل تربیت با عمل تراکم و توسعه تمد ّن هر دو محتاج به معرفتند. یعنی تا به نتایج تمد ن گذشته علما و عمال معرفت (استشعار) حاصل نشود نمی توان معلومات و نتایج جدیدی برآن افزود و اکتشاف و اختراعی کرد ّو نمی توان در حد خود آفریننده شد. و چون بهره یافتن از شئون تمد ّنی و ذخیره کردن ن و خال ّسرمایه تمد ق ساختن افراد جهت افزودن براین سرمایه کار مهم و اساسی تعلیم ّو تربیت است پس اصول آموزش و پرورش با اصل و اساس معرفت دائما مربوط و مت صل است.» (ص )۳۷ دکتر هوشیار معتقد است که اصول آموزش و پرورش وضع کردنی نیست بلکه آنّها را بایستی بدون تعص ّب و به روش علمی و با مطالعه زندگی فردی و اجتماعی و آدابی ّکه ترقی تمد ن را موجب گشته کشف کرد. اصل را نباید با مرام و مسلک و قانون و ّروش مشابه دانست. مرام و مسلک امریست نسبی و اعتباری امّا اصل امریست عینی و واقعی. مرام و مسلک با درجه تکامل فرد و اجتماع تحول می یابد. مثال مؤمنین براساس
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2