اصول تعلیم و تربیت

33 مرام و مسلک زمانی کفّار را نجس دانسته اند و یا امروز هر کس را مخالف بدانند وی را با جبر مکانیکی از میان می برند. پس در آموزش و پرورش بایستی میان اصل و مرام و مسلک افراد تفاوت گذاشت. یکی از اصول آموزش و پرورش رابطۀ میان شا گرد و معل م است که در ّاین رابطه ّمعل م بایستی از نوعی سندی ت و اعتبار برخوردار باشد. یعنی معل م نیازمند آ گاهی به موضوع است و شاگرد باید احساس کند نیازمند فراگرفتن موضوع است. اگر این رابطه دو جانبه نباشد اصل منتفی می شود. میان اصل و قانون نیز باید تفاوت گذاشت. چنان که گفته شد اصل را نمی توان به همۀ ال شرایط تعمیم داد. مث چون رابطۀ معل م و شاگرد منفصل می شود دیگر اصل سندی ت و اعتبار میان معل م و شاگرد از میان می رود. امّا قانون را که ّ« نسبت ثابتی است میان دو وضع معین» می توان تعمیم داد. همچنین اصل با روش متفاوت است. روش راه و طریقه و مجموعۀ ّاعمال تربیتی است که به نحوی منظ م اصل را به هدف مربی تحقق میبخشد. ّ دکتر هوشیار در فصل او ل کتاب گذری دارد به آراء و نظرات فلسفی کانت 9 ، جان الک 10 ، هگل 11 ، اگوست کنت 12 ، امیل دورکهایم 1۳ ، هربرت اسپنسر 14 ، هابس 15 ، بنتام 16 ، مارکس 1۷ ، ّ ونیز به نحوی کوتاه امّا پربار و تفکرانگیز فشرده نظری ات تربیتی ارنست کریک 18 ، ژان - ژاک روسو 19 ، هربارت 20 و پستالوتسی 21 را شرح داده و نیز با اشاره به پراگماتیسم 22 و بیهویریسم 2۳ و فنومنولوژی 24 مروری دارد برمکاتب تحلیلی و ّعواقب تربیتی آن ها. پس از برر ّسی این نظری ات فصل او ل با اشاره با دو اشتباه عمومی خاتمه مییابد. 9 Immanuel Kant 10 John Locke 11 Georg Wilhelm Friedrich Hegel 12 Auguste Compte 13 Émile Durkheim 14 Herbert Spencer 15 Thomas Hobbes 16 Jeremy Bentham 17 Karl Marx 18 Ernst Krieck 19 Jean-Jacques Rouseau 20 Johann Friedrich Herbart 21 Johann Heinrich Pestalozzi 22 pragmatism 23 behaviorism 24 phenomenology

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2