اصول تعلیم و تربیت

36 «نقد خرد پاک» ۲٩ آنچه ما آن را تجربه و معرفت می نامیم بر قبلیّاتی ٣۰ که خاصّۀ ساختمان انسانست مؤسّس می کند و همین قبلیّات بنا بر نظر وی حکم و تصدیق را پدید و بالتبع مفاهیم را به وجود می آورد. بنا بر این، ادراک عقلی و معرفت انسان کاریست جز کار حس و فارق انسان از حیوان نیز همین خاصّه یعنی هضم و حل نفسانیِ عمل حس است که نتیجۀ آن وصول به مرتبۀ ادراک حسّی و مفهوم کلّی و پس از آن ترکیب قضیّه و انشاء حکم است ٣١ . اصل رفتار ٣۲ – گرچه آموزگار و مربّی باید معلوماتی جامع داشته باشد که علم به اصل وجود و علم به اصل و منشاء معرفت نیز جزء آنست لیکن کار مهم او عمل و رفتاریست نسبت به شخصی دیگر که ما عموما او را شاگرد یا دانش آموز می خوانیم. تعلیم و تربیت در حقیقت م جموعۀ منظّمی است از اعمال و رفتار و جز این نیست. پس در آموزش و پرورش در جستجوی اصل عمل و رفتار باید بود و علم آموزش و پرورش خود عبارت از شناسائی به مجموعۀ اصولیست که منشاء و مصدر رفتار آموزگار و دانش آموز می باشد و در ضمن عمل یعنی در حین آموختن و فراگرفتن و هدایت کردن و پرورش یافتن آموزگار و شاگرد هر دو را به کار می آید. از این لحاظ بنا ّبر نظر یکی از دانشمندان این فن ، علم آموزش و پرورش علم به اصولست و بس. با وجود تقسیمات مذکور اصول سهگانه به یکدیگر مربوطند. خصوصا اصل معرفت و اصل رفتار که از دو لحاظ به هم ب ستگی دارند: لحاظ اوّل – ارتباطیست که «رفتار» و «استشعار» با هم دارند. توضیح اینکه تعلیم و تربیت به لحاظی عبارت از تحویل و انتقال سرمایۀ تمدّن از نسلی به نسل دیگر است که خود موجب تراکم و ترقّی تمدّن میباش د. تحویل و انتقال از طرفی و تراکم نیز از طرفی دیگر تعبیرات مختلف عمل و رفتارند. رفتار نیز با مالحظۀ دقیق تنها بر عمل انسان در مورد موجودی دیگر (مشابه خود) که او نیز می تواند استشعارا پاسخ بدهد اطالق می شود. پس اصل معرفت که استشعار باشد ملزوم رفتار است. بنا بر این عمل ِ تربیت با عمل تراکم و توسعۀ تمدّن هر دو محتاج به معرفتند یعنی تا به نتایج تمدّن ۲٩ Kritik der reinen Vernunft ٣۰ les à prioris ٣١ synthetisches Urteil à prioris ٣۲ رفتار بنا بر نظر McDougall که در کتاب خود « روانشناسی و تحقیق در رفتار» ذکر کرده عبارتست از: “The bodily activities in which psychical phenomena find expression.”

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2