اصول تعلیم و تربیت

39 از قبیل «تربیت کورش » تألیف «کسهنفون» ٣٣ ّو دواوین و آثار شعرا و نویسندگان و شرح حال ائمّۀ اطهار در مجل دات «بحار» و امثال آن فراوان در دست داریم. بن ا بر این رفتاری که امروز از مردم در هر نقطه ای از نقاط دنیا خصوصا رفتاری که از «پرورش یافتگان ما» سرمی زند نوع اصلی را که دربارۀ آن ها عمدا یا مِن غیرِعمد اِعمال شده به دست می دهد. هر گاه مردمی، خودپرست یا مادّی یا متخلّق به اخالق پسندیده یا صاحب اراده یا نوع پرست باشند، این حاالت و رفتار همه نمایندۀ اصول آموزش و پرورشی است که در دورۀ صورت پذیریشان در آن ها نافذ بودهاست. رفتار پرورشکار – سوّم ، اصولیست که محور رفتار و زندگی شخص معلّم است. این اصول در شاگردان نیز نافذ است. بعض از پرورشکاران با چوب و «ترکه» شاگرد را ِاداره می کنند. بعضی دیگر از شاگردان خود فاصله می گیرند. بعضی تهدید میکنند برخی بدلحن و تندخو هستند. بعضی دیگر نیک نفسند و با آرامی دانش آموزان را اداره می کنند. هر کس در زندگی دبستانی و دبیرستانی خود با انواع معلّمین سر و کار داشته و بنا بر این می توان معلّمین سرزنده و پرشور، معلّمین خوش اخالق، معلمّین مجّرب و ورزیده، معلّمین اجتماعی و مردم دار، معلّمین عیّاش هر یک را از دیگری تشخیص داد. اینها هر کدام نفوذ مخصوصی در شاگرد دارند. ّ نکتۀ مهم این است که معلّم نیز همیشه به اصولی که رفتار وی را با شاگرد اداره می کند مُشعِر نیست و غالبا همچون مردمان دیگر بازیچۀ تمایالت خود و جامعهایست که در آن زندگی می کند و العن شعور آداب و رسوم محیط خود را معمول میدارد. همان طور که شاگرد در اصول متّخذه و در محرّکات رفتار خود نسبت به معلّم غور نمی کند معلّمان نیز در اصول و محرّکات رفتار خویش نسبت به شا گرد دقّت نمیکنند، در صورتی که وظیفۀ پرورشکار این است که دانسته و عمدا رفتار خویش را نسبت به شا گرد تعدیل کند. به یقین، کسی که بر کردار و رفتار و اصولی که اعمال وی را اداره می کند مُشعِر نیست تا حدّی با جانوران شریک است. در هر حال گو اینکه خِصال پسندیده نیز خوی او شده باشد باز باید به رفتار خود مُشعِر باشد. منشاء و اصل رفتار معلّم همیشه محصول نوع بینش و اطّالعات و عقاید و آرزوها و ایمان اوست. معلّمی که به هوش و ذکاء و استعدادات قوم خود ایمان ندارد، معلّمی ٣٣ Xenophon ) ٣۵٣-۴٣۴ قبل از میالد) نویسنده و سردار یونانی.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2