اصول تعلیم و تربیت

44 انسان بنا بر نظر «المتری » حکیم فرانسوی کامال در حکم ماشین آمد. قراین و امارات این گونه مبالغه ها در احزاب موجوده و اغراض ایشان بسیار است. لیکن چون آموزش و پرورش در عصر ما قدر علمی پیدا کرده تعصّب در آن مورد ندارد . ازین لحاظ باید در زندگی فردی و جمعی نوع انسان مطالعه کرد و هدف تربیتی وی را معیّن ساخت و در هستی او نگریست تا اصولی که برای ترقّی او یعنی وصول به هدف های مستخرج از زندگی الزم است کشف شود و متوجّه بود که اصول آموزش و پرورش وضع کردنی نیست، برعکس از جمله اموریست کشف کردنی. چنانکه اصل وجود و اصل معرفت را نیز وضع نکردهاند و به کشف آن ها پرداختهاند، در آموزش و پرورش نیز باید به کشف اصول پرداخت. اصل در قبال مرام و مسلک – چون در افواه و آثار مکتوب کلمۀ اصل را در مواردی استعمال می کنند که میتوان به جای آن کلمات مرام و مسلک و قانون و دستور و روش را گذاشت و این خالی از اشکال نیست به بیان فرق این مفاهیم نیز می پردازیم: مرام یا آرزو و امید همچنین مسلک یعنی شیوه و نحوۀ فکر و عمل، مربوط به شخص انسان است، امریست نسبی و اعتباری، ضرور نیست که اساس عینی و واقعی داشته باشد. مثال زمانی مسلک «مؤمنین» این بود که کفّار را نجس بدانند، حتّی مشرکین را هم بکُشند. همچنین امروز مرام و مسلک دسته ای از مردم این است که هر کس را با خود موافق ندیدند مخالف بدانند، یا اینکه چون او را مخالف و مانع اجرای مرام خود می پندارند وی را با جبر مکانیکی ازمیان بردارند. مرام و مسلک ممکنست از لحاظ فرد یا جامعه یا زمان بخصوصی ارزش داشته باشد یعنی امریست اعتباری لیکن اصل امریست عینی و واقعی بدین معنی که از لحاظ شیئی ٣۸ وجود دارد. چنانکه گفتیم هر گاه دسته ای از مردم کفّار را نجس بدانند الزم نمی آید که هر فرد انسانی فرد دیگری را که مباینت عقیده ای با او دارد نجس بداند یا اینکه بگوید آن که با ما نیست بر ماست. این بسته ِبه عقیده و طرز فکر شخصی و درجۀ تکامل فردیست. لیکن می بینیم که رابطۀ میان شاگرد و معلّم ایجاب می کند که معلّم دارای اعتبار و سندیّت ٣٩ باشد. این اصلیست که همیشه و هر جا در صورت وجود 38 objectif 39 autorité

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2