اصول تعلیم و تربیت

47 نفسانی و جسمانی انسان میداند: • در رتبۀ اوّل به تأثیرات غیرعمدی افراد در یکدیگر اهمّیّت میدهد و • ِ در مرحلۀ دوّم تشکیالت تمدّنی اجتماع را از قبیل آداب و ارتباطات اقتصادی و اجتماعی همچنین تشکیالت دولتی و فردی را در رشد اطفال و افراد نافذ میداند. از این لحاظ «کریک» پرورش را یکی از قدیمترین وظایف حیات اجتماعی 44 میداند و از ساختمان اجتماع و از نفوذ نیروی تشکیلدهنده و آفرینندۀ آن دربارۀ افراد صحبت به میان میآورد. در این مورد نصبالعین میکنیم که مفهوم تربیت بنا بر تعریف ما زمانی تحقّق میپذیرد که استشعارا و دانسته منظور پرورشی در میان باشد و عمدا بدین منظور روشی ال درنظر گرفته شود و تشکی تی متناسب داده شود. بنا بر این پرورش ی که فن ما باید به نحو اخص بدان متوجّه باشد تربیت عمدیست و بسّ. حتی تأثیرات غیرعمدی ازهر مقوله که باشد و مقدّمات آن نیز هر چه باشد باید از لحاظ مقاصد پرورشی رعایت شود و در دایرۀ عمد و استشعار درآید. برای اینکه نشان بدهیم که تربیتی که مقصود ماست خود به خود انجام نمی گیرد باید آن را از تأثیر و نفوذهای دیگر که ممکنست فکر به آنها متوجّه گردد ممتاز نمود. اقسام تأثیر – اوّل، ِ تأثیرات طبیعی از قبیل تأثیر گرما، سرما، آفتاب، برف، باران، باد و تأثیر مناظر از قبیل منظرۀ مزارع، جبال، صحاری و تأثیر تغذیه و امثال آن. آشکار است که طبیعت عمدا و شاعرا در انسان نفوذ نمی کند با این حال روح و جسم انسان تا حد معتنابهی ساخته و پرداختۀ دست «او»ست. دوّم، تأثیرات عقلی و احساسی دیگران که دارای هدف تربیتی نیست و افعال آن ها نسبت به طفل نه از آن لحاظ اجراء میشود که او را پرورش دهند از قبیل آثاری که روابط با پدر و مادر و خدمه و همبازی در طفل به جا می گذارد، لیکن مقاصد و هدف هایی که محرّک اعمال پدر و مادر و خدمه و همبازی هاست از جمله هدف های تربیتی نیستند چنانکه جدال همقطار با همقطار برای گرفتن بازیچه از دست وی هم هدف دارد و هم تأثیر و نفوذی که روح و جسم بچّه را متشکّل م ی سازد بدون اینکه بخواهد (عمداً) تأثیر تربیتی کند. سوّم، تأثیر و نفوذهائ یست که از روی طرح و نقشۀ معیّنی اجراء می شود بدان منظور که طفل را تربیت 44 la fonction de la vie sociale

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2