اصول تعلیم و تربیت

4 و نقش نیروی خرد و اراده و ارزش ھای متعادل کننده تمدّن در تحوّل فرد قابل مشاھده است . دکتر هوشیار از مقام و احترام و منزلت خاصّی برخوردار بود. کتاب «اصول آموزش و پرورش» او نه تنها پایۀ افکار جدید در مبادی تعلیم و تربیت گشت بلکه در زمینۀ نثر نیز جلوه ای زیبا از نخبگی و فخامت زبان بود. دکتر هوشیار تعلیم و تربیت را در حصار تخصّص محدود نمی کرد. آن را به فلسفه اتّصال می داد و هدف غاییش را در ارتقاء مقام انسان در سیر کماالت وجود می دانست. در نوشته هایش که بالغ بر ۴٧ کتاب و رساله می شود یک تالش مستمر برای پیوند دادن سیر و سلوک عرفانی فرد با ابعاد یک آرمان متعادل جمعی قابل مشاهده است. او هر چند که ب ا آخرین تحوّالت علمی و فکری غرب آشنا بود و به زبان های آلمانی و انگلیسی تسلّط کامل داشت ولی این آشنایی به از خودباختگی نیانجامیده بود. سعی وافر داشت تا اندیشه و روش علمی غرب را با مضامین و مفاهیم و ارزش های شرقی در هم آمیزد و اندیشۀ ایرانی و حکمت اسالمی و علوم کهن را با فلسفه و علوم جدید آشتی دهد. خالّقیت فکری او زمانی بارزتر می گردد که نظراتش را در حوزۀ تحوّالت فکری و سیاسی و فلسفی زمانش قرار دهیم. او در سال هایی قلم زد و در فلسفه و تعلیم و تربیت و مسائل اجتماعی و فرهنگی به نظریه پردازی پرداخت که اندیشۀ روشنفکری دین را تریاک خلقها می دانست و نوعی مادّی گرایی سنگین و جسور علوم اجتماعی و انسانی را تحت قبضۀ خود داشت. امّا دکتر هوشیار از زمان خودش جلوتر بود. با وجود اینکه مارکسیست ها با صالبت بسیار محیط دانشگاه و جریان روشنفکری معاصر را به شدّت زیر نفوذ فکری خود داشتند او ابایی از ابراز عقایدش نداشت. با شجاعت اخالقی و انضباط فکری و دید وسیع و عمیق که از جهانبینی شرقی و غربی مایه می گرفت آراء و اندیشه های مادّی را مورد تجزیه و تحلیل قرارمی داد و نقاط ضعف آن ها را آشکار می ساخت. شنیده شده که دکتر کشاورز یکی از استادان مارکسیست گفته بوده که دکتر هوشیار از هانری برگسون هم خطرناک تر است! امّا انتقاد او از مارکسیسم جنبۀ شخصی و یا سیاسی نداشت. در پیکار اندیشهها آنچه را که سقیم و نادرست می دید با دید بیطرفانۀ یک فیلسوف حقیقی و نه یک فرد سیاسی مطرح می کرد. چنان که بعد از سرکوبی حزب توده چون آن ها دیگر فرصت و آزادی پاسخگویی را نداشتند مباحثات دکتر هوشیار در باب مارکسیست ها به طرز قابل

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2