اصول تعلیم و تربیت

61 مواجه است که هر یک دارای استعداد بخصوصی است و در موقع و زمان معیّنی است. از ا ین روی نیز شمارۀ هدفها فی الحقیقه به اندازه ایست که پرورشکار احتیاج به عمل دارد. برای اینکه باب انحراف از هدف کلّی مذکور به سوی هدفهای یک پهلو و اصول بی مورد مسدود گردد دو اشتباه عمومی را که مورث زیادهروی های تربیتی و اجتماعی بوده است متذکّر می گردد. اشتباه عمومی اوّل – بن ا بر نظرهای مذکور هر قدر هم در هدف های مأخوذ از یکی از نظام های فکری یا اخالقی یا اقتصادی غور شده باشد باز از لحاظ قابلیّت تعمیم نارساست. حتّی هدف «کانت » و پیروان مکتب اخالقی وی که عبارت از تربیت شخصیّتی است که در عمل و رفتار خود قانونگذار خود ٧4 باشد بنا بر توضیحات سابقالذکر یک پهلو و مبالغه آمیز است چه در بسیاری از موارد امور مسلّمهای تحقّق چنین شخصیّتی را غیرممکن می کند و چه بسا که به جای پرورش مقتضی پرورشکار را جز آرزو و امید ماحصلی نیست. هدف های یک پهلو محدود در هدف اخالقی مذکور نیست چنانکه نمونهای از آن ها را در سطور گذشته (ص ۴١ تا ۴۴ ) آوردیم و در اینمورد نیز مُجمِال به اشکاالتی که بر هر کدام وارد است اشاره میکنیم: مثال دیدیم که اجتماعیّون انسان آزاد و مستقل و منفرد را از نظر انداخته فرد را هیچ و جتماع را همه چیز می دانند. نتیجه و مفاسد این نظر این است که چون فرد غالبا به اجبار تحت نفوذ قوّۀ مجریۀ جامعه قرار می گیرد و از خود اراده ای ندارد چه بسا که مقهور سائقه های طبیعی شده، در پی اسکا ت قوای بهیمی می رود وفقط وصول به ارزش های مادّی را وجهۀ همّت خود قرار می دهد چنانکه کم و بیش مللی که این هدف و اصل مربوط به آن را اساس تربیت خود قرار داده به چنین حالی افتادهاند. اقتصادیّون و انتفاعیّون انسان صاحب عاطفه، انسان خلیق، انسان شاعر، انسان زیرک و عاقل و انسان مذهبی را از نظر دور داشته اند، تنها تهیّۀ متخصّص را وجهۀ همّت خود انگاشته به وضعی که مثال قاضی و متخصّص در حقوق با دوست و آشنای مهندس خود حد مشترکی نمی تواند داشته باشد. جنگ علمی و ادبی در میان محصّلین ما فتح الباب یک چنین وبال و پرورش یک پهلوست که در ممالک راقیۀ نظام «تایلر» 74 autonome

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2