اصول تعلیم و تربیت

64 خود به کار برده است یا اینکه در پرورش او به کار برده اند دربارۀ دیگران موجّه و ضروری بداند، درین مورد فرمودۀ علی را باید آویزۀ گوش ساخت: ِ« تَقسَروا ا ال و د کُ َم ال ِعلی آدابَکم فَّانهم مخلوقون َلٍزمان غیر ِزُمانکم». توضیح اینکه به هیچ روی نباید نظام ارزش خود را بر دیگران تحمیل کرد و این نهی در مورد اصول نیز صادقست. به صِرف اینکه اصولی یا اصل بخصوصی در تربیت شخص من مفید افتاده و در مورد معیّنی مأخذ و مصدر عمل پرورشکار بوده است نمیتوان آن را در هر مورد و برای هر کس به کار برد زیرا اتّخاذ آن اصل معیّن از این لحاظ دربارۀ من مفید بوده است که به نوعی با وضع محیط و ساختمان جسمانی و دِماغی من انطباق داشته در صورتی که این انطباق شاید در مورد شخصی دیگر موجود نباشد. از ین لحاظ هیچ اصلی نیز نمی تواند دعوی برابری یا برتری نسبت به اصول دیگر کند یا اینکه به جای یکی یا همۀ آن ها مصدر مطلق رفتار پرورشی قرار گیرد چنانکه متأسّفانه در نظام فکری و تخیّلی بسیاری از مکاتب فلسفی و نهضت های سیاسی چنین دعوی ها و تعویضها دیدهایم (ص ۶١ تا .)۶٣ هر گاه بر خالف قاعده و انتظار چنین شود ضرورة اصول دیگری از نظر خواهد افتاد و جریان پرورش دستخوش اعتباری ات و شخصیّات و اغراض خواهد شد. از ا ین لحاظ نیز تأسّف و سؤال «هربارت » مربّی بزرگ سؤالی است بجا و جَزما جواب نفی دارد که می پرسد:« آیا باید آموزش و پرورش در میدان هوی و هوس صاحبان داعیه که خود در گذار زمان گویی بیش نیستند همچون گویی به این سو و آن سو پرتاب شود؟» پس باید هر اصل را به شیوۀ علمی آموزش و پرورش در حال خلوص آن از جریانات زودگذر روز در نظر گرفت. این گونه نقائص را همه جا می توان دید و چون فن آموزش و پرورش هنوز مراحل اولیّۀ علمی را می پیماید صاحبان اغراض و حتّی حکما تا اوایل قرن بیستم همه متوسّل به این گونه تعمّدها و یا دچار به این گونه اشتباهات بوده اند. نظری ات آموزش و پرورشی مربّی بزرگ اخیر «کرشنشتاینر» ۸۰ آلمانی نیز خالی ازین اشکال نیست چه او هم اصل تفرّد و تشخّص را اساس فرض نموده و اصول دیگر را از منظر این اصل نگریسته و چون اجتماع را عبارت از تجمّع و توحّد افراد خلیق و پرارزش میداند اصل اجتماع را فقط در مورد چنین اجتماعی 80 Georg Kerschensteiner )١۸۵۴-١٩٣۲(

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2