65 قابل اجراء می انگارد و بدین ترتیب خود را از مفهوم واقعی اجتماع که از تجمّع افراد و از سواد اعظم جدا است و خود موجود مستقلّی است (مانند هر موجود زنده ای نسبت به سلول های آن) ۸١ پر دور ُ نموده، لیکن امروز نیک می دانیم که وجود غالبا نتیجۀ مجاهدت های فراوانی است که خود از ناحیۀ تربیت باید مبذول گردد، به همین لحاظ نیز هر جا وظیفۀ پرورشی کامال انجام نیافته وضع اجتماعی آن نقطه نیز نامطلوبست. در سمت دیگر، «هگل » حکیم بلند آوازه است که مانند پیروان دیگر خود به فرد کمتر عطف توجّه نموده و او را از روزنۀ آموزش و پرورش مخصوصی که هدف آن تشکیل دولت و سلطۀ محضۀ حکومت است در نظر گرفته و انسان را زمانی پرورش یافته می داند که در او عقل اعتباری ۸۲ و عینی ۸٣ به مرتبۀ یگانگی رسیده باشد و به همین اعتبار نیز جبری ناروا نسبت به حقوق فرد معمول میدارد که هر گاه در باب آن زیاده روی شود بی اندازه زیان آور است. همین قدر اشاره می شود که امروز این نظر اساسی «هگل » منتهی بر پایۀ مادّی و اقتصادی به استناد «جبر تاریخی» در حال توسعه است 81 رجوع کنید به صفحۀ ١۰٣-١۰۲ از کتاب مذکور Spenlé در باب افکار «هردر » و «گوته » و «کانت » راجع به tout organique و tout composé . 82 l'esprit subjectif = subjektiver Geist 83 l'esprit objectif = objektiver Geist
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2