67 -۳ ُ ّاصل حّری ت که اختیار و آزادی شاگرد را محترم می دارد و آن را الزمۀ پرورش نیروهای بالقوۀ او میداند. -4 ّ اصل سندی ت که در نقطۀ مقابل اصل حّریت قرار می گیرد و مطابق آن مربی و هدایت او و نیز قواعد و روش و تمرینات مدرسه (میباید) ّاز اعتبار الزم ّبرخوردار باشند و از سرمایه و میراث تمد ن مرجعی ت بگیرند. -5 ّ ّاصل تفر د که هر شاگردی را موجودی مستقل ّو متشخ ص با قوای خاص خود ّمی ّداند و این تشخ ص و فردیت نبایستی قربانی نظام های آموزشی شود که هدفشان یکسان سازی و نفی تمایالت و کشش های فردی است. دکتر هوشیار می نویسد: ّ« این مطلوب هنگامی تحقق پذیرد و مقرون به کامیابی شود که هر کس جمیع قوای خود را بدون هیچ مانع در سبیل وظایف حیاتی خود مصروف دارد و به اموری پردازد که در مسیر تمایالت فردی و طبیعی وی قرار دارد.» (ص )۷۵ -6 ّ اصل اجتماع که برخالف اصل تف رد شاگرد را به سمت مصدر اعمالی که روابط ضروریۀ اجتماعی و مقتضیات و وظایف جمعی را در طفل پرورش می دهد هدایت میکند . رعایت و تمرین اصول نیازمند توج ه به سه نکته است. نکتۀ او ل ایجاد تناسب است. یعنی رشد هیچ یک از قوای درونی موجب تحلیل و یا تعطیل قوای دیگر نگردد و همۀ استعدادات به نحوی جامع االطراف و هماهنگ رشد کند. نکتۀ دو م وحدت است که اشارۀ آن به وحدت عمل در نظام آموزشی و در رفتار با دانش آموزان است، ّچنان که تدریس و رفتار یک معل م تأثیرات معل م دیگری را خنثی و بی اثر نکند. و ۀ سو الخره نکت با م اقتصاد است که اشاره ای است به استفاده از وسایل و روش ها در وقت مقتضی. یعنی همانند فعالیت های اقتصادی هیچ اصل تربیتی را نباید «ّبیش از حد لزوم» به کار گرفت و یا از طرف دیگر آنجا که الزم است قناعت و امساک کرد. فصل دو م کتاب بحث دقیقی دارد در مورد مفهوم تناقض در آموزش و پرورش. پس از بحثی پیرامون مفهوم فلسفی تناقض دکتر هوشیار نتیجه می گیرد که منطق تناقض تربیتی با مفهوم فلسفی آن (مثال در حکمت کانت ) تفاوت دارد. مفهوم فلسفی تناقض بر آن است که اندیشه و خرد درجریان تحولش وحدت اصلیۀ خود را از دست میدهد و گرفتار «دوئی» ّمی ّشود لذا در زمان واحد ادعا و رد اد عا در برابر هم قرار میگیرند
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2