اصول تعلیم و تربیت

69 است که در آنجا به زعم ایشان باید منکوب کردن و مغلوب کردن منطقی به مغلوب نمودن و از بین بردن صوری و واقعی طرف نیز خاتمه یابد تا دوباره مبارزۀ دیگر درگیرد الی ماشاء الطبع المبارز.» ّ دکتر هوشیار معتقد است که برای حل تناقضات تربیتی باید به روش فکر تعلیقی ی ا تابعی مراجعه کرد. دکتر هوشیار با اشارۀ کوتاه به آراء نیتس الیب 84 ، کانت ، لتسه 85 ، ویتگنشتاین 86 و برتراند راسل 8۷ ّ گذری دارد به تحو ل فکر تعلیقی و استفاده ریاضی در فلسفه و نتیجه میگی ّرد که فکر تعلیقی در مفهوم ریاضی آن نوعی رابطه را براساس تابع و متغی ر به دست می دهد. در معادله تابع و متغیر، به جای متغی ر هر عددی گذاشته ّشود تابع از آن تبعی ت می کند چنانکه در فیزیک هم هر گاه حرارت تغییر کند حجم جسم نیز ّکه تابع حرارت است دچار تغییر می شود. چون بخواهیم فرمول تابع و متغیر را درمورد آموزش و پرورش به کار بریم باید بگوئیم که در هر جریان تربیتی سه عامل در کارند: -1 سرمایۀ فرهنگی و تمد ن (حاصل جمع تجربیات فکری و احساسی و عملی انسان ها در طول تاریخ که به صورت های علم و دانش و هنر و اخالق و قانون و سیاست ظاهر شده است). -2 ّ نسلی که تمد ن به او منتقل میشود. -۳ جریان انتقال. در رابطۀ این سه عامل، سرمایۀ فرهنگی و تمد ن و نیز طـفل و دانـش آموز که نسـل فعـلی و آینـده را تشکیـل می دهند دستخـوش تغییر می ّگردند. امّا جریان انتقال و عمل تحویل فرهنگ و تمد ن به نسل دیگر تابع دو عامل دیگر است. اصول آموزش و پرورش را بایستی در جریان انتقال و عمل تحویل تعریف کرد. از این رو هر اصل آموزشی « تابع وضع حاضر است. « دراشاره به» وضع حاضر« هم شرایط فردی شاگرد و هم شروط اجتماعی و فرهنگی و تمد نی او مورد نظر است. لذا از این قانون اساسی آموزش و پرورش می توان نتیجه گرفت « که در هیچ اصلی دعوی تعمیم نمی تواند کرد 84 Gottfried Wilhelm Leibniz 85 R.H. Lotze 86 Ludwig Wittgenstein 87 Bertrand Russel

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2