78 شنیده ام اقتباس می کنم. در آن دروس فقید مذکور فقط به اهمیّت عمومی این سه نکته در آموزش و پرورش متذکّر می شد ولیکن درین مورد نگارنده در ضمن به کار بستن اصول از آن نکات استفاده میکنم. نکتۀ اوّل: تناسب ١۰١ – وجود انسان با وجود وحدت صوری مشحون به انواع تضّاد و تناقض است. هیچ آنی از آنات حیات او با دیگر «آن» برابر نیست. اگر وقتی داروئی برای وی تریاق است وقتی دیگر همان دارو برای او د ر حکم تریاک است. در وجود نفسانی او نیروهای مختلف و استعدادات گونه گون نهفته. هر گاه آموزش و پرورش از عهدۀ بیدارساختن کلیّۀ قوا و به الاقل باید به ّتربیت ثمر رساندن همۀ استعدادات برنیاید حد اکثر قابلیّات وی بپردازد. لیکن برحذر باید بود تا هیچ یک از قوایش به زی ان قوای دیگر وی توسعه و ترقّی نیابد و تکامل جامع االطراف وی دستخوش وقفه نگردد، ورنه پیشرفت متناسب و عمومی او به رکود مبدّل شود. انسان باید در هر حال با خود هما هنگ باشد. آنچه درین باره در امکان تربیت است باید از قوّه به فعل آید یعنی در موقعی مقتضی الزمست آنچه با دقّت تمام تسریع و در موقع دیگر با جزم کامل از آنچه بی مورد است جلوگیری شود. بدین لحاظ نیز نباید هرگز اصلی واحد مصدر اعمال پرورشی قرار گیرد و هر کدام نیز که مبنای کار قرار گرفت باید با شرائط موجوده متناسب و هماهنگ باشد. نکتۀ دوّم: وحدت ١۰۲ – هر گاه اصلی به کار بسته شد و انتظار کامیابی از آن رفت دیگر به هیچ روی نباید به امور استثنائی مجال داد. علّت بسی پیش آمدهای غیر مترقّب در جریان آموزش و پرورش ما و موجب بسیاری از ناکامی های تربیتی مانند وضع «تربیت» مردمان بی تربیت در کشور ما ملحوظ نداشتن همین نکته است. هر جا که پرورشکار در عمل تربیتی خود قرین کامیابی است بی هیچ تردید نتیجۀ مطلوب، مدیون وحدت عمل وی در اجرای اصول مقتضی و متناسب است. وحدت عمل از لحاظ اطمینان خاطر متربّی نیز مهم می باشد چه هر گاه اصول یعنی مصادر اعمال پرورشی به سرعت و بی مقدّمه تغییر کند متربّی ظنین حتّی گیج خواهد شد و نخواهد دانست که تکلیفش چیست و چه سرنوشتی در انتظار ویست و حتّی حالت منتظرۀ وی که باید به سهم خود در ایجاد عادات کمک کند منتفی گردد. 101 harmonie 102 unité
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2