اصول تعلیم و تربیت

80 ۳ همین که اصول را از لحاظ نکتۀ وحدت در نظر بگیرید مالحظه خواهید نمود که شش اصل مذکور به سه دسته انقسام مییابند. هر کدام از آن ها در مقابل یکی دیگر واقع می الاقل به شود و ظاهر اقتسام صحّت و سقم، روائی و ناروائی بین آنها مقتضی است، یعنی دو به دو با هم حالت تنازع و تناقض پیدا می کنند زیرا هر کدام از آن دو، موضوعی واحد را در یکی از وحدات از دو لحاظ متخالف باید در نظر گیرد. بدین ترتیب سه تناقض پیدا میشود: تناقض اوّل موردی از موارد عملیّات پرورشی که تناقض اوّل را به وجود می آورد عبارت از حیات سائقی ١۰6 است این تناقض بین دو اصل برپاست: اوّل – اصل فعّالیّت به قید «آن» که مطلوب آن آزاد گذاشتن زندگی کششی است. دوّم – اصل کمال که مطلوب آن ممانعت از زندگی کششی است. هنگامی دستگاه آموزش و پرورش وظیفۀ خود را انجام می ّدهد که این تناقض حل شود یعنی به وسیلۀ آن آلت کاملی ١۰٧ برای ادراک ارزش های مختلف در انسان ایجاد گردد و جوانان و مردم از آن پس به مرض «هیپرتروفی» ١۰۸ ّ در رد یا قبول یکی از شئون فرهنگی و تمدّنی و اجتماعی از قبیل اقتصاد، علم، زیبائی و اخالق و دین گرفتار نشوند. 106 به لحاظ خاصیت مهمّی که در «سوق به سوی ادراک ارزش» هست آن را به جای اصطالح حیات غریزی استعمال کرده ایم. مقصود این است که اصطالح غریزه را به همان معنی که در مورد حیوانات استعمال می کنیم دربارۀ انسان حتّی دربارۀ اقوام بدوی و وحشی نمی توان استعمال کرد زیرا غرایز و کششهای انسان در نتیجۀ اجتماع و تمدّن تغییر پیدا می کنند. «برونیسالو مالینوسکی » استاد مردمشناسی که خود ریاضی دان و متخصّص در فیزیک نیز بود می گوید: هر گاه مفهوم سائق را غیر از آنچه متخصّص وظایف االعضاء و روانشناس حیوانات در ضمن آن مراد می کنند ندانیم اساسا بهتر است که در بحث راجع به رفتار آدمی ابدا ذکری از آن به میان نیاوریم (در کتاب خود «نظریۀ علمی در باب تمدّن» چاپ نیویورک ١٩۴۴ ص ۸٩ ) عالوه براین رجوع شود به پاورقی صفحۀ ٧٣ و فصل چهارم همین کتاب. 107 axiologische Organe – affektiv 108 hypertrophie

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2