83 مطلوب اوّل – مطلوب اصل فعّالیّت به قید آنیّت اینست که دایرۀ فعّالیّت طفل را محدود نسازند تا او خود مقدّمات آنچه را که الزمۀ زندگی است فراهم کند و اساس محکمی بنهد. لیکن از طرف دیگر هر گاه این اصل را مأخذ عملیّات پرورشی خود دربارۀ چنان طفلی قرار دهید که مدام می خندد، مزاح می کند، مسخره می نماید، آرام نمی گیرد، همچون پروانه خویش را به تحریکات آنی تسلیم می کند و هیچ نشانهای که از پایۀ محکم حیات آیندۀ وی حکایت کند در او یافت نمی شود و به لذّات آنی میگراید، نتیجۀ چنین رفتاری به اقرب احتمال معلومست و یقین عقل سلیم و وجدان مربّی کاردان به هیچ روی به چنین «فعّالیّتی» تن در نخواهد داد. این ابن الوقتی ممکنست به درجه ای رسد که طفل با هر کار که مستلزم ادامه است مخالفت ورزد و به انواع معاذیر نابجا توسّل جوید، در مقابل انضباط طغیان کند و در برابر نظم و ترتیب عصیان ورزد و مردمی نیز که در پی بازار آشفته اند عصیان وی را سوق به سوی آزادی قلمداد کنند و او را وسیلۀ تهدید و تخویف فرهنگ و معلّم قرار دهند در کشور ما مع االسف آثار این گونه «فعّالیّت ها» تا دانشگاه نیز مشاهده میشد که قوای متعلّمان به عناوین مختلف از سلوک به سوی ارزش های مطلوب و مسلّم سر بازمیزند. ّمربّیان آزموده نیک می دانند که تربیت اوّلیّه بسیار مهم است، و می دانند که آنچه از تربیت اوّلیّه سقط شود شاید به سختی بتوان به جبران آن پرداخت. نظری به وضع پرورش اوّلیّۀ خودمان این اشکال را به خوبی مجسّم میکند. مطلوب دوّم - مطلوب اصل کمال اینکه از زندگی کششی یا حیات سائقی جلوگیری به ارزش الزمی» به عمل آید تا اینکه طفل و بالمآل جوان نسبت «مطلوب و ها و اعتبارات و آنچه «پسندیده» است پیدا کند. طفل و جوان نباید مدام در «آن» بماند زیرا که این رکود است و گمراهی؛ بلکه باید همیشه متوجّه اجرای وظیفه ای و تحقّق هدفی خالصه متوجّه به آینده باشد. این توجّه به جریا ن حیات یعنی حرکت به سوی آینده در حیات انسان و در تمدّن او به وضعی بسیار روشن نمایانست و خود نیز مستلزم نظم و ترتیب و وزن می باشد. حتّی معتقدین به این کمال مطلوب تا به این حد اصرار می ورزند که انسان باید از زمان طفولیّت سنگین و باوقار بار آید و نوع سلوک آینده را تمرین کند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2