اصول تعلیم و تربیت

89 به این معنی در آموزش و پرورش وجود ندارد، زیرا که وضع احکام آموزش و پرورش دیگر گونه است. .۱ مقیاس عمل در اوامر و نواهی – تناقض تربیتی این گونه نیست که عقل بخواهد امر مطلقی اندیشه کند بلکه مورد بحث ما رفتار و عمل است. تنها منظور پرورشکار نیز که هم عامل و هم محاط است به شرائط بسیار، این است که مقیاس هائی برای عمل خود به دست آورد. همین که آن ها را بدست آورد چنانکه ما نیز چنین کردیم در موقع اجراء، مواجه با اوضاع مختلف گاه متخالف می گردد که همان اوضاع نیز به سهم خود باید رعایت شود زیرا از لحاظ آموزش و پرورش حقّی و حسابی دارند، چنانکه شما نمی توانید هم به حیات سائقی ١۲۰ آزادی بدهید که «هر چه» در امکان آنست اجراء شود و هم در ضمن به وسیلۀ اوامر و نواهی ، طفل یا در اصطالح ما «حیات سائقی» را در زنجیر کشید. شما نمی توانید تجویز کنید که طفل وقت خود را با جَستن و پریدن و دویدن تلف کند و با حرکات غیرمطلوب که بعد عادت وی خواهد شد غریزۀ فعّالیّت را ساکت کند و در عین حال وی را آرام و متین و الیق پرورش دهید: نتیجۀ سوء این عمل و آرزوی متناقض در جوانان ما پُر ّآشکار است. باید دانست که دستورها و مقیاس عمل شما از جمله امور زودگذر نیستند بلکه باید برای مدّت معیّنی مستمر و یکنواخت و منظّم و مداوم بمانند. .۲ اصول نه «تز» هستند نه «آنتیتز» ١۲١ – عالوه بر این، تناقضات پرورشی نیز محصول اندیشه نیست بلکه تنازعی است که میان دو اصل یعنی دو مصدر عمل آموزگار چهره می گشاید و چنانکه دیدیم و ازین پس نیز خواهیم دید اصول، هم عبارت از تکیهگاه های نظریست که از عوامل موجودۀ در حیات استخراج شده است و هم آن را به عنوان مال ک عمل باید درنظر گرفت. این متکّاها یا این اصول وقتی به دست میآید که پروشکار در پی کمال مطلوب یا «امور مطلق» باشد. منظور ما با این توجیه باطل ساختن اصول نیست زیرا که این کار ممکن نیست و ربطی به دلخواه ما ندارد. فقط می خواهیم وطیفۀ آن ها و نوع اجراء آن ها را نشان دهیم. پس در آموزش و پرورش با تناقضاتی که در مطلوب یا در اعمال ارادی است سر و کار داریم و ازین لحاظ نیز اصل 120 رجوع شود به فصل چهارم از همین کتاب. 121 thèse رأی، ادّعا، نظر antithèse خالف رأی، خالف ادّعا، خالف نظر

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2