ها، هدایتودیگران زندگی،کتاب ی با ابراهیمگلستان، درباره 58 «یکآتش» را برایشرکتنفتساختید؟ نه، برای شرکت نفت نساختم. شرکت نفت این فیلم را قبول نکرد. برای هایما،کهچرا آور استبرایدستگاه گرفتنچاه نفتشرم خاطر اینکه آتش آتشگرفته است. گیرد دیگر! خب، آتشمی هرحال برای تبلیغات نباید اینکار را بکند. حتی اپریم بعدها در انگلیس به های نفتی شل و دیگران بفروشد، راه افتاد توی لندنکه فیلم را به شرکت نخریدند. ها بودند؟ فیلمکی تویگلستان های آدم، مثل اخوان، مثل فروغ، مثلکریم نفر بودند. آدم ۴۵ ، ها خیلی ادعا و همچنین از جمله همین فریدون رهنما. یک های بی امامی، مثل بچه مرتبه برش داشتم بردمش آبادانکه فیلمی بسازد. سه روز ما توی هتل روم گفت: «من یککاریدارم خرمشهر، می اشمی آبادان ماندیم، اینهمه ایم اینجا، خرج داریم. مهمانی ایم آمده گردم.»گفتم: «آقا! ما پا شده و برمی بایستدرست بکند را درست نکرد، من که نیستکه.» آقا آن فیلمیکه می اولی هم است. در عرض یک بعدازظهر و فردا صبح ساختم. فیلم درجه اندازها». جزوسری«چشم خواستم دردسرهایگوناگونداشتیم. برایفیلم«موجومرجانوخارا»،می شود، تا وقتی پروژه گذشت زمان را نشان بدهم. از وقتی پروژه شروع می شود. برای اینکار استفاده از تقویم احمقانه بود. فکر کردم اینجا تمام می روند ییلاق محل عبور عشایر است، فیلم نشان بدهد که عشایر دارند می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2