با ابراهیم گلستان

ها، هدایتودیگران ‌ زندگی،کتاب ‌ ی ‌ با ابراهیمگلستان، درباره 6 ی من با آقایگلستان از نظر ‌ توجه برانگیخت.گذشته از این، هنوز مصاحبه شد اما منکه آن زمان در اروپا ‌ خودم کامل نشده بود و باید تکمیل می بودم، به ایران رفتم. چاپ آنکتاب دیگر، مرا در پیگیریکار خودم برای تکمیل مصاحبه هم سستکرد و آن سستی تا به امروز ادامه یافته است. چند وقت پیش، دوستی از اهالی مطبوعات زنگ زد و از من خواستکه ی آقایگلستان بنویسم.گفتم به چه مناسبت؟گفت امسال ‌ چیزی درباره ها ‌ وگویسال ‌ صدمینسال تولد اوست. این یادآوریمرا دوباره به یادگفت سراغش رفتم و آن را از آرشیو بیرون آوردم و تنظیمکردم ‌ پیش انداخت. به که به مناسبتصدمینسال اوچاپکنم. واقع این استکه تکمیل آن دیگر خصوصکهگلستان هم دیگر گلستان ‌ بعد از هجده سال معنی نداشت، به انگیز راکه ‌ یحیرت ‌ بیستسال پیش نیست و شاید امروز دیگر آن حافظه داد، نداشته باشد. زمانیکه من او را ‌ وگو از خود نشان می ‌ در هنگامگفت گوید که ‌ ای باورنکردنی داشت. در همان اول مصاحبه می ‌ دیدم، حافظه آورد. این حرف را اول باور نکردم اما ‌ اش به یاد می ‌ سالگی ‌ وقایع را از دوسه رفت، بهصدقگفتارشپی بردم. مثلا ضمن ‌ همچنانکه مصاحبه پیشمی مصاحبه معلوم شد که اسم تمام معلمان و دبیران و استادان خود را به یاد آورد که فرضاً ‌ انگیز بود و هست. یا به یاد می ‌ دارد و این برای من شگفت جز ‌ محمد حجازی را اولین بار و آخرین بار دقیقاً کجا دیده است. البته به تردید از ‌ انگیزی است. او بی ‌ حافظه،گلستان از نظر من اساساً آدم شگفت ی ‌ یزنده ‌ تریننویسندگانایراناستو به باورمنتواناتریننویسنده ‌ برجسته ی ‌ ی همسایه ‌ های کوتاهش مانند «طوطی مرده ‌ ایران. بسیاری از داستان های «اسرار ‌ من»، «در خم راه»، «از روزگار رفته حکایت» و نیز رمان حال، ‌ ی جنی» و «خروس» در زبان فارسی همتا ندارد. درعین ‌ گنج دره

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2