ها، هدایتودیگران زندگی،کتاب ی با ابراهیمگلستان، درباره 62 گفتم این باید تومان بود، می ۱۰۰ همان ریورساید، فرضکنیم اتاقششبی ی ماندند. همه کردیم مثلاً ده شبباید آنجا می آنجا باشد. خب، برآورد می شد. چیز محاسبه می طور. همه چیزهایدیگر همهمین دادند، اما یکوقتبا اینمشکل برخوردکردیمکه پولرا مطابققرارداد می ۱۰۰ کردند. فرضکنید اما مطابق قانون مملکتمالیاتمقاطعه راکم می شد. شد. خب، نمی تومان بابتمالیاتکم می ۶ ، تومان برآورد کرده بودیم ی دیگری زد.گفت: ای آمد یکحقه گیر این مسائل بودیمکه یک مردیکه کنی، تا وقتیکه مطابق قرارداد پول اثاثیه را «وقتی داری فیلم درست می توانی برایکس دیگر کار کنی.کاغذ هم نوشته استکه پس ندادی، نمی آورندروی هایمستندیکه ازخارجمی کردنفیلم برایعکاسی، برایدوبله ها سرشکن نکن. آن فیلمی را که قرار ی ثابت را روی این این پول هزینه استدرست بکنیکه راجع به اکتشافنفت است، روی آنسرشکنکن.» کدام من هم مثل بز اخفشقبولکرده بودم. حالاسال تمام شده، پول هیچ اند، یارو یساختشرا نداده اند، فیلم اکتشاف را هم اجازه ها را نداده از این هم برای اینکه فشار را بیشتر بکند، خواستبه قرارداد منهمخاتمه بدهد. گفت: «پولگمرک وسایل را هم باید خودت بدهی به دولت ایران.» چون هاییکه آمده بود برای شرکت نفت بود و پولگمرکش را نداده بودند. این های تولیدی اگر در تهران هستند، دولت هم قانونگذرانده بودکه شرکت شد کهکار من اند. فقط باید روشن می پنج سال از حقوقگمرکی معاف ها را به من گفتم اسناد ورودی این تولیدی بود. اینکار هم شده بود. می گفتکه: «به قرارداد دادند. مردیکه هم می بدهید که بروم مهر بزنم، نمی دهم.» شماخاتمه می توانی این هایم تکان خورد. کاغذ نوشتم که: «تو نمی من فوری شاخک
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2