97 ها، هدایتودیگران زندگی،کتاب ی با ابراهیمگلستان، درباره ها. بزرگ علویگفت: رفتم شیرگاه و زیراب، برای سرکشی به حوزه می ی نویسندگان؟» هدایت گفت ی شما رسید برای کنگره نامه «دعوت ها. بعد پرید به علویکه: «برود چهکند، او دارد اینجا کار درست نروی ها مزخرف بگویند؟» بعد برگشت کند، برود بنشیند در جاییکه آدم می خواهند شان آنجا حرف مفت می ها همه ها. این طرف منگفت: «نیایی کنی.» بزنند، تو اینجا داریکار حزبی می یزبانگفتاروزباننوشتارحرفبزنیم. ما وقتی اجازه بدهیدکمیدرباره رویمبنویسیمبه کهمی زنیم،هیچمشکلینداریماماهمین داریمحرفمی کاربردن فعل، درساختنجمله، در کنیم. در به صد تا مشکل برخورد می .نویسیدکه به نظرم اینمشکلرا ندارید گذاریو... شما جوریمی نقطه زنیم، بالاخره زنده است و از داخل زندگی ما بیرون جوریکه ما حرف می کنیم. من در نویسیم مرتببهگذشته داریم نگاه می آید ولیجوریکه می می زنم. من قِلِقم این بودهکه بیایم زبان را از لحاظ حد خودم دارم حرف می کنم، شود، غلط ننویسم و تا آنجاکه درک می گرامری تا آنجاکه سرم می زدنعادیتوینوشته بیاید. با اینکه بعضیچیزها روندو ریتمو روالحرف دانیم ویرگول گذاریم، اما توی نوشته نمی را توی زبان، ویرگول و نقطه می گرددبهقیدهاییکهقبلاً کجا بگذاریم، نقطهراکجا بگذاریم.درنتیجه، برمی خواهیم بنویسیم. وقتیکه ما داریم برای ما درستشده. توی آن قیدها می آنکه برایآنکه بفهمی کنیمکه فعلرا آخر بیاوریم،حال نویسیم،سعیمی می خواهی بگویی، در بسیاری از موارد فعل را باید اول بیاوری. که چه می گویی رفت آنجا، ولی اگر بنویسی رفت آنجا، با روال دستورزبان میرزا می کند. باید بنویسی آنجا رفت. اگر خانگرکانی تفاوت پیدا می عبدالعظیم
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2