۱۴ خواب فرهاد در بیداری است؟ صحبت بیش از صد ترانه و سرود است که اغلب با امضای چهرههای شاخصی از موسیقی ایران منتشر شدهاند. نکته ی مهم درباره ی شخصیت فرهاد که او را از «شمایل هنرمند اعتراضی» در آن معنای فعال سیاسی-اجتماعی اش (چیزی مشابه راجر واترز) بازمی داشت حساسیت او و ضریب خطای این فعالیت ها بود. همان حساسیتیکه باعث شد در طول حدود چهار دهه فعالیت کمتر از سی ترانه ی فارسی بخواند. او شخصیتی بود که از اشتباه کردن هراس بسیاری داشت؛ از اینکه به پشت سر نگاه کند و ببیند در محاسباتش خطای فاحش کرده است. بهمیان کشیدن کارنامه ی سیاسی هنرمندانی نظیر براهنی و ابتهاج، پس از درگذشتشان، به دست بخش قابل توجهی از مردم، و نقد شدیداللحن و در مواردی بی رحمانه ی برخی فعالیتها و موضعگیریهای آنها، علی الخصوص درمورد انقالب ،۱۳۵۷ ماحصل پذیرفتن همان ضریب خطایی است که فرهاد را می ترساند. (قاعدتا بررسی پروندهی فعالیت های سیاسی امثال احمد شاملو ، غالمحسین ساعدی، براهنی، ابتهاج و... موضوع این متن نیست). فرهاد منفعل نبود. حتی در سال ۱۳۸۰ ، درحالیکه به شدت بیمار بود و ماه های آخر عمرش را به سختی می گذراند، از اطرافیانش خواست او را پای صندوق ر أ ی ببرند تا دوباره به سید محمد خاتمی رأ ی بدهد. یا در سال ۱۳۷۷ طی برگزاری دادگاه محسن کرباسچی، شهردار وقت تهران، یادداشت کوتاهی در حمایت از کرباسچی نوشت. در این یادداشت با تأ کید بر اینکه شناخت خاصی از شهردار ندارد و با او اختالف نظر هم دارد، و با اشاره به اینکه حتی «یک بار هم از فرهنگ سرای بهمن درخواست سالن برای اجرایکنسرت»کرده و موافقت نشده است ، می گوید که شهردار در «جهت بهبود خارقالعاده ی وضع موجود محیط زیست، علی الخصوص در تهران»، زحمت بسیار کشیده است. اما فرهاد شخصیتی نبودکه موسیقی و اثرش را در خدمت یک رویکرد سیاسی مشخص یا ایده های یک حزب بگذارد، هرچقدر هم آن ایدهها آزادی خواهانه بوده باشند، کاری که به خصوص در دوران انقالب بسیاری از هنرمندان و روشنفکران انجام دادند و متأ سفانه خودشان از اولین قربانیان خطای محاسباتی خودشان شدند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2