خواب فرهاد دربیداری

۱6۲ خواب فرهاد در بیداری شعرها انجام داده، رفیق قدیمیاش به خوبی او را میشناخته که این کتاب را به او هدیه داده و بعید هم نیست که فرم شعرگویی زهری در این مجموعه روی فرهاد ت أ ثیر گذاشته باشد. فرهاد شعر خویی را برای خواندن و آهنگسازی تغییر زیادی داد، شبیه کاری که با شعر خیمنس در «خواب در بیداری» کرده بود، یعنی بیش از آن تغییراتی که در «برف» نیما یا «کوچ بنفشهها »یکدکنی اعمالکرده بود. بخش عمدهی شعر را حذفکرد و در بسیاری از بخشها ال دست برد. مث چنین عبارتی در شعر خویی وجود دارد: «آه / آن فاصله های کوتاه...» فرهاد این عبارت را دستمایه میکند و با افزودن عبارتی دیگر به این شکل آن را بدل به پاره ای شبیه ترجیع بند می کند که چندین بار تکرار میشود: «آه، آن روزهای رنگین / آه، آن روزهایکوتاه». یا خویی در اواخر شعر مینویسد: «آن روزها گربه های تفکر / چندین فراوان نبودند» و فرهاد این گونه آن را تغییر میدهد: « آن روزها آدم بزرگ ها و زاغ های فراق اینسان فراوان نبودند». و بعد ملودی ساده ای را می شنویم که مثل اغلب آثار بعد از الب فرهاد از گروو انق در آن پرهیز شده و موسیقی بیشتر بر مبنای فرازوفرود شعر و مناسب هجا ی کلمات طراحی و ساخته شده است. یکی از معدود ساختههای فرهاد که می توان قدرت آهنگ ساز ی و قدرت طبع آزمایی او در ساختن فضایی برای سازشکلمه و موسیقی را بررسیکرد همین قطعه است. « وقتی که بچه بودیم» نظر به گذشته دارد، به گذشته ای رنگین. و رنگیترین بخشگذشتهی فرهاد شب های اجرا در شبکده های تهران بود. جایی که مسلط و خون سرد پشت پیانو می نشست و هر ترانه ای راکه دوست داشت میخواند. حا ال بیست سال بود که از این زندگی رنگی دور مانده بود. ِبیست ِوچهارِ:ِگل ِیخ «گل یخ » 151 ترانهی ساده و مشهوری بود که اولینبار در فیلم اشک ها و لبخندها خوانده شد، فیلمی که در ۱۹6۵ ساخته شده و ۱۳۴۵ در ایران دوبله شد. این ترانه 151. Edelweiss

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2