خواب فرهاد دربیداری

۱۸ خواب فرهاد در بیداری ماجرا اما برای من در یک روز پاییزی شروع شد. آبان ۱۳۹۱ پوران گلفام، همسر فرهاد، در مستند جمعههای فرهاد گفت که وقتی در آخرین روز اداری اسفند ۱۳۷۷ اجرای نوروزی فرهاد را لغو کردند فرهاد بسیار ناراحت شد. ت أ کید گلفام بر اینکه فرهاد هیچ وقت آن قدری از مسائل اینگونه ای ناراحت نمی شد در پس ذهنم ماند. کمتر از یک سال بعد، در شهریور ،۱۳۹۲ به سراغ پوران گلفام رفتم تا بهبهانه ی سالگرد تولد فرهاد برای روزنامهی اعتماد گفت وگویی انجام بدهیم. آن بخش از حرف های پوران گلفام که از حساسیت فرهاد درباره ی پاکیزگی شهر حرف می زد، یا اصرارش به ماندن در ایران، و یا گره ای که با نوروز داشت، یا اِکراهش از اینکه برای درمان بیماری دست به هر کاری بزند، فرهاد را برایم تبدیل به «مسئله»کرد. چگونه شهروندی وقتی در شهر آلودگی می بیند، با ماسک و دستکش می رود و آشغال ها را جمع میکند؟ و نسبت این شهروند را با آن خواننده ی بامنزلت در چه چیزهایی میتوان جستوجو کرد؟ فرهاد در سال های بعد از انقالب بارها از ابتذال در موسیقی حرف زد، ولی هیچ گاه از اینکه صحنه را از او گرفتند، حداقل در فضاهای رسمی و مصاحبه هایش، گله نکرد. چالش او با ابتذال بود و ترس از همین ابتذال یکی از دالیل کم کاری او شد؛ ترانه ی بیشتر، پول بیشتر، شهرت بیشتر، مصاحبه و عکس بیشتر و خطر ابتذال که با این چیزها به آدم نزدیکتر می شود. من نمی دانم آیا به این چیزها فکر می کرد یا نه، ولی انگار آن قدر از هیاهوی شهرت واهمه داشت که همیشه سعی می کرد فاصله ی خودش را با آن تصویری که از شهرت فزایندهی هم دید النش می نس حفظ کند. رفقایش می گویند که وقتی دختری او را در خیابان می شناخت با تأکید می گفت اشتباه گرفته اید. یا وقتی مردم از او امضا می خواستند از انجام این کار طفره می الوی رفت. خسرو می گوید این شکل مواجهه ی او با شهرت از سر خضوع و فروتنی نبود، بلکه به خاطر نگاهش به مسئله یکیفیتکار هنری بود. 10 10 . وحید کهندل ( )۱۳۹۸ زندگینامه ی فرهاد: چون بوی تلخ خوشکُندر . تهران: نشر ماهی،

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2