خواب فرهاد دربیداری

مقدمه ۲۱ کلمه ترانه ی فارسی هستند بخش اصلی کارنامه ی فرهاد در نظر گرفتم و آنها را مرور کردم. این بدان معنا نیستکه بازخوانی ها یا شعرخوانی های فرهاد بخشی از کارنامه ی هنری او نیستند یا اهمیت ندارند؛ قاعدتا این طور نیست. تالش من این بودکه این متن در بخش ترانه های فارسی و به خصوص آثار فارسی فرهاد که پیش از انقالب ساخته شده اند دقتی حداقل بیش از آنچه تاکنون در متون رعایت شده داشته باشد. متن با محوریت چند روز بخصوص از زندگی فرهاد نوشته شده است؛ به بیان دقیق تر، فاصله ی زمانی روز آخر کاری اسفند که پوران گلفام به خانه می آید و خبر لغو کنسرت نوروز ۱۳۷۸ را میدهد، تا روز کنسرت، یعنی 6 فروردین ،۱۳۷۸ را مدنظرم قرار دادم. وقتی فرهاد خبر لغو کنسرت را می شنود تصمیم می گیرد گیتارش را بردارد و روز اجرا برود جلو سالن محل اجرا، یعنی جلو هتل استقالل وکنسرت را پشت وانت اجرا کند. البته خانواده و دوستان درنهایت از این تصمیم منصرفش میکنند. متن را با این ایده ی خیالی نوشتمکه اگر فرهاد به اطرافیانشگوش نمیداد و تصمیمش را عملی میکرد، چه میشد؛ یعنی سازش را برمی داشت و روز 6 فروردین می رفت مقابل هتل استقالل و بدون نگرانی درباره ی اینکه چهچیزی را می تواند بخواند و چه چیزی را نمی تواند، اجرای خود را برگزار می کرد. اگر قرار بود این اجرای آزاد را برگزار کند، فهرست ترانه ها چه می بود؟ یا اجرا با چه شکل و شمایلی اتفاق می افتاد؟ احتماال یک اجرای خیابانی باشکوه می شد. گفتم این نخ تسبیح را برای متنم بسازم که بتوانم به این بهانه ترانه هایش را بهمثابهی دانه های تسبیح یکبه یک وارد نخکنم و قصه ی هرکدامشان را جداگانه بگویم. تصور خام دستانه ی من از بهانجام رسیدن متنی که بشود آن را در قالب کتاب منتشر کرد این بود که یکتنه می نشینم و داستان را به انتها می رسانم، اما خب، واقعیت، حداقل درمورد متنی که پیش روی شماست، چنین نبود. دوستان و بزرگوارانی در به ِنتیجه رسیدن این اولین متن مطول من روزنامه نگار نقش داشتند. بیش و پیش از همه، از محمدعرفان رفیعی، پژوهشگر و آرشیویست، باید تشکر کنمکه اسناد و مدارک مهمی را بدون هیچ چشمداشتی در اختیارمگذاشت؛

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2