خواب فرهاد دربیداری

بخش اول: سرآغاز ۳۷ صدای موسیقی غربی و جریانهای موسیقایی آن دورهی انگلیس و آ مریکا را می شنود، کُند و غمگین به نظر می رسد و مهم تر اینکه ایده ی اجتماعی معاصری ندارد. در واقع، برای مخاطب نسل جوان نوجوی آن دوره این دو شکل موسیقی قابل قبول نیست. البته چند اسمی هم بودند که میانه حرکت میکردند؛ یعنی موسیقی شان یک سویه ی ایرانی داشت و یک سویهی غربی، مثل ویگن ، عارف ، سخایی، مهرپویا و... . شاید امروز عجیب به نظر برسد که زمانی عارف را بهعنوان یک خواننده ی جاز به اصطالح «بیتلی» پذیرفته بودند! خودش در مسند یک خواننده ی جوان سبک «جاز» در گفت وگویی در سال ۱۳۴۵ می گوید: «دنیای ما دنیای بیتل ها، رولینگاستون ها و نظایر آن هاست. در عروسیها، که بههرحال جلوه ای از زندگی امروز است، وجود ارکسترهای جاز ضروری است که به قول معروف جبر زمان پیش آورده. حاال دور دور جاز است: ارکستر جاز و خوانندهی جاز... والسالم!» 13 البته این «جاز» خودش بحث مفصلی دارد که اینجا خارج از موضوع ماست؛ فقط در این اندازه بدانید که در ایران گروه جاز به ترکیب ، التین و های سازی برگرفته از موسیقی در ادامه، آنسامبل های راکاندرولی می گفتند. خواننده ی جاز هم کسی بود که در موسیقی اش از این سازها استفاده میشد. به خاطر همین، حتی تا دههی ۱۳۵۰ به گوگوش ، فرهاد، ویگن و... خوانندهی جاز می گفتند. درنتیجه، این جاز ازنظر صدادهی یک ارکستر چندان ربطی به موسیقی «جَز» ندارد! ویگن همان قدرکه به «سلطان جاز ایران» شهرت داشت با عنوان «الویس ایران» هم شناخته میشد، درحالی که الویس و جَز مثل دو خط موازی هستند و اینکه جایی با یکدیگر تالقیکنند تقریبا محال است! اگر به یک موزیسین جَز در آ مریکا بگویید دههی ۱۹۵۰ هنرمندی در ایران وجود داشتهکه هم زمان او را سلطان جاز / جَز و الویس ایران خطاب میکردهاند، احتماال تصور می کند شما از جهان دیگری آمده اید که تاریخ موسیقی آنجا طور دیگری پیش رفته است! 13 . «زنگ خطر بیخ گوش خواننده ها! در تهران ارکسترهای جاز بازار خوانندگان معروف را کساد کردهاند»، اطالعات بانوان ، شمارهی ۵ ،۴۸۳ شهریور ۱۳۴۵ ، ص .6

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2