خواب فرهاد دربیداری

بخش دوم: بیداری ۵۳ و فرهاد خوانده بود: «زردها بیهوده قرمز نشدند / قرمزی رنگ نینداخته بیهوده بر دیوار / صبح پیدا شده اما / آسمان پیدا نیست / گرته ی روشنی مرده ی برفی، همهکارش آشوب / بر سر شیشه ی هر پنجره بگرفته قرار...» بله! نیما را برای موسیقی خودش تصحیح کرده بود. در شعر نیما دست برده بود و به کار خودش باور داشت. احتماال سال ها منتظر بود کسی از راه برسد و به جای پرسش های کلی درباره ی سانسور و ممنوعیت کاری و... با او وارد بحث و حتی مجادله در باب چنین مسائلی بشود، اما نشد. از همان اولین ترانه ی فارسی ایکه خواند، با آهنگساز و تهیه کننده شرطکرده بود که اگر نتیجه مورد تأییدش بود، اجازه ی انتشار می دهد و همیشه هم همین طور پیش رفته بود. 4 اما مسیری که رفته شاهد این است که مدام به این فکر می کرد که می شود به «بهتر» رسید، مثل همه ی هنرمندان بزرگ. گویا آن اجرای زنده ی نوروزی بنا بود، تا لحظه ی انجامش، «بهترین» باشد. قرار بود با آمادگی کامل روی صحنه برود. روز 6 فروردین ۱۳۷۸ بنا بود فرهاد روی صحنه بهترین خودش باشد، چیزی که آرامش تهران در نوروز هم می توانست به آن کمک کند. سالن هتل استقالل یا همان هتل هیلتون سابق بزرگ بود، ۱۵۰۰ نفر گنجایش داشت. ولی فرهاد شرطکرده بودکه تعداد خیلیکمتری بلیت بفروشند. اجرا برای جمعیت زیاد مطلوبش نبود. از آن اجرای مشهور امجدیه برای حدود ۳۰ هزار مخاطب در ۱۳۴6 خاطره ی خوشی نداشت. 5 چشمان هیچکس را نمیدید، فقط یک صدای مهیب و پر انرژی می شنید، و از آن بده بستان عاطفی مطلوبش در اجرای زنده خبری نبود. دوست داشت تأثیر اجرای خود را، با هر کیفیتیکه اتفاق می افتد، در چشمان مخاطبش ببیند و سالن بزرگ و مخاطبگسترده این امکان را 4 . اسفندیار منفردزاده در مصاحبه های مختلف، ازجمله در گفت وگو با صدای آمریکا در شهریور ۱۳۹۱ در سالگرد درگذشت فرهاد، می گوید فرهاد تنها به این شرط می پذیرد «مرد تنها» را بخواند که درصورت نارضایتی اش از اجرا آن را منتشر نکنند. 5. سومین «فستیوال بزرگ آهنگ های جاز» که مجلهی جوانان آن را برگزار می کرد در ۹ تیر ۱۳۴6 در امجدیه میزبان گروه های تکخالها ، فکتوری، اعجوبهها ، عارف و فرهاد (بدون بلککتس) بود.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2