6۲ خواب فرهاد در بیداری شاعران معاصر را در زمان حیاتشان دیده، شاهد ظهور هنرمندان روشنفکر سیاسی بوده و خودش هم که شیفته ی موسیقی و ادبیات است با شنیدن این ترانه چه حسی را تجربه می کند. به خصوص اینکه در این ترانه سویهی سیاسی ماجرا به الیه های زیرین رفته و بیشتر فضایی عاشقانه و روشنفکرانه توصیف می شود. و البته کمی هم ضدچپ است، چون میدان سرخ را میدان سفید خطاب می خواند. سفید و سرخ از کلمه های کلیدی ای بودکه بین بازماندگان و عالقه مندان روسیه ی تزاری و روس هایکمونیست معنا داشت. «ناتالی» در زمان خودش ترانه ی مشهوری بود. اواخر ۱۳۴۳ یا اوایل ۱۳۴۴ در ایران هم شنیده شد. فرهاد زمانی که در تلویزیون ثابت پاسال و در برنامه ی «واریته استودیو ب» آن را اجرا کرد ۲۲ ساله بود. بکو آن زمان در آستانه ی چهل سالگی و یک خواننده ی محبوب و استخوان ترکانده در فرانسه بود و «شانسون» می خواند. عجبا که گویا فرهاد از همان جوانی می دانست در پی چیست و تنها در گذر زمان به شکل ملموس تری به آنچه می خواست بدل شد. با همهی سختی ها و تاریکی ها، فرهاد دقیقا همانی بودکه می خواست. شانسون ها کسانی بودند که ادبیات ـ ـ اگر برایشان مهم تر از موسیقی کارهایشان نبود ـ ـ اهمیت کمتری نداشت. آنها با انرژی و هیجان جذابی ترانه هایشان را اجرا می کردند. موسیقی آنها اغلب مواقع با سازهای معدودی ِاجرا می شد: ست درامز جمعو جور، یک کنترباس و یک گیتار آکوستیک. ملودی های ساده و اشعار طوالنی اغلب بدون ترجیع بند. آثاری که فرهاد مستقال در دوران کاری خودش در سال های بعد از انقالب خلق کرد کامال با این موسیقی قابل قیاس است: کالم حساب شده و دقیق و موسیقی خلوت که بخش عمدهی آن، البته درخصوص فرهاد، از سر اجبار بود. هر چند بکو منزلت خوانندهمؤلف هایی چون ژرژ برسنس 1 (که وقتی در ۱۹۸۰ مرد، گابریل گارسیا مارکز او را بزرگ ترین شاعر معاصر فرانسه خواند)، ادیت پیاف 2 و ژاک بغل را در فرانسه و در موسیقی شانسون ندارد، به 1. Georges Brassens 2. Édith Piaf
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2