6۸ خواب فرهاد در بیداری دهه ی ۱۹۹۰ براساس این نمایش موزیکال فیلم اویت ا را با بازی مدونا ساخت. ولی موفق ترین عنصر این کار همان ترانه ی «آرژانتین، به سوگ من منشین!» بود که مدونا در انتهای فیلم اجرایش می کند. البته فرهاد هنگام بازخوانی این ترانه اجرای مدونا را نشنیده بود. او پانزده سال پیش از ساختهشدن فیلم اویت ا این ترانه را بازخوانی کرده بود. شهبال شبپره حدود شش سال بعد از انقالب ایران را ترک کرد. او کارمند بخش موسیقی صداو سیما و نوازنده ی سازهای کوبه ای ارکستر این نهاد بود. آخرین باری که شهبال و فرهاد کنار هم قرار گرفتند زمانی بود که فرهاد می خواست با تنظیم بیژن قادری «آرژانتین، به سوگ من منشین!» را در خانه ی قادری ضبط کند و شهبال آمد تا تیمپانی این قطعه را بنوازد (کهندل، ۴۵ :۱۳۹۸ ). ظاهرا در قرار اولیه این اتفاق نمی افتد، ولی بعدها این ترانه با صدای فرهاد ضبط می شود. این اتفاق در همان سالهای ۱۳۵۸ یا ۱۳۵۹ رخ داد. اینکه فرهاد در سال های اولیه ی پس از انقالب تصمیم به بازخوانی این ترانه می گیرد جای تأمل دارد. درست است که ترانه از نقطه نظر اویتاست که زندگی پرشور اجتماعی و سیاسی ای داشت و برای آرژانتین شخصیتی محبوب و حتی روحانی محسوب می شد، اما متن ترانه بسیار کنایی است و ورای موضوعش قابل تحلیل است: «خودم را رها کردم / به هر جا سر کشیدم و همه چیز را امتحان کردم / اما هیچ چیز مرا تحت تأثیر قرار نداد / و من نیز چنین انتظاری از جهان نداشتم / آرژانتین! به سوگ من منشین! / چرا که هیچ گاه از تو جدا نبوده ام / حقیقت محض استک ه حتی در روزهای پریشانی و وحشت / به عهدم وفاکرده ام / و از شما جدا نمانده ام...» در دو سه سال اول بعد از انقالب بسیاری از هنرمندان موسیقی از ایران مهاجرت کردند و فرهاد هم مثل بسیاری از هنرمندان از همان آغاز کار احتماال با چالش رفتن یا ماندن مواجه بوده است؛ در عین حال، آن روزها هم مثل امروز بحث پیرامون مهاجرت داغ بوده و گروهی معتقد بودند به هر قیمتی باید در ایران ماند و وطن پرستی را معادل «در ایران ماندن» به هر قیمتی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2