خواب فرهاد دربیداری

بخش سوم: خواب ۷۵ ضبطی که از اجرای فرهاد از این ترانه مانده به اجرای زنده ی تصویری از تلویزیون ملی تعلق دارد. این اجرا میان اسفند ۱۳۴6 تا خرداد ۱۳۴۷ انجام شده است و شرحش یک مثنوی هفتاد من است! فرهاد، به گفته ی خواهرش، ۱۳۴۷ به لندن می رود و، به تناوب، گفته شده که فرهاد حدود یک سال و نیم، دو سال را در لندن سپری کرده است. در واقع، این طور به نظر می آید که فرهاد اواخر بهار یا تابستان ۱۳۴۷ به لندن رفته و اسفند ۱۳۴۸ یا فروردین ۱۳۴۹ به ایران بازگشته است. برای صحت تاریخ بازگشت فرهاد به ایران سه شاهد می توان ارائه داد؛ یک، تولید ترانهی «مرد تنها» در بهار ۱۳۴۹ برای فیلم رضا موتوری ؛ دو، آغاز فعالیت دوبارهاش با بلککتس در فروردین همان سال؛ و سه، اینکه در ۲۸ بهمن ۱۳۴۸ در اطالعات جوانان گزارشی با این تیتر منتشر شده: «فرهاد در لندن به درخواست خودش زندانی شد.» 23 23 . یکی از عجیب ترین گزارش هایی که درباره ی فرهاد منتشر شده روایت اجراهای او در مکانی به نام «دینر آرتیس» در «فولهام» لندن است، اجراهایی که مخاطبان بسیاری داشته، به خصوص دانشجویان ایرانی لندن. توصیف نویسنده ی گزارش از روی صحنه آمدن و رفتن فرهاد غریب است: «... مردم به شدت کف می زنند. دانشجویان و ایرانیان مقیم لندن، که هر شب برای شنیدن صدایش به "دینر آرتیس" می آیند، بیش از دیگران کف می زنند، ولی او در مقابل این همه ابراز احساسات فقط می خندد. مثل اینکه خودش را اصال فراموش کرده باشد، نگاهی سرسری به جمعیت می اندازد و به آخرین کف زدن ها و تشویق ها گوش می کند و بعد، جلو سن، مقابل همه ی تماشاگران بدنش را به جلو خم می کند و تعظیم می کند. دختران سالن همه به خودشان می لرزند، آرزو دارند هریک محبوبش باشند، چه معدود دختران هم وطنش و چه دخترهای انگلیسی و سایر ملیت ها که در آنجا حضور دارند. دادوفریادهای تماشاگران که توأم با سوت های شدید پسرها و جیغ های کرکننده ی دخترهاست، فضای سالن را هنوز پر کرده که او دست هایش را بازهم تکان می دهد و بعد با قدم های نامرتب، گویی مثل آدمهای مست، به اتاق رختکن اعضای ارکستر می رود...» راوی در ادامه به شایعه ی خودکشی فرهاد در انگلیس اشاره می کند و درنهایت هم مدعی می شود که فرهاد خودش از پلیس خواسته تا او را زندانی کنند و گفته هیچ مالقاتی ایرانی را نمی پذیرد و «او درحال حاضر تحت معالجهی پزشکان پلیس برای رفع اعتیاد خود است...». این گزارش چندان واقعی به نظر نمی رسد، ولی مشخص است نویسنده شناخت خوبی از فرهاد داشته. توصیف فرهاد روی صحنه تقریبا با

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2