خواب فرهاد دربیداری

۸۸ خواب فرهاد در بیداری «شبکده های» دههی ۱۳۴۰ ترانههای بیتلز بسیار شنیده می شد و یکی از آنها که این ترانه ها را خیلی خوب اجرا می کرد فرهاد بود. فرهاد از بیتلز دو ترانهی بازخوانی شده و ضبط شده دارد. «دیروز» و «ولش کن» 50 که هر دو را حتی آن وقت که به میان سالی رسیده بود نیز همچنان دوست داشت. «ولش کن» از آن ترانه های خاص و عجیب بیتلز بود که تأوی ل و تفسیر بسیاری دربارهی آن شد. زیرمتنهای مذهبی آن هم برای بسیاری جالب بود، که البته بیشتر مایه های عرفانی داشت تا اینکه نظر به اصول مسیحیت داشته باشد؛ ولی بیش از هر چیز ترانه ای برای رهایی و رستگاری بود و فرهاد دلیلی برای خواندن از رستگاری در این اجرا نمیدید، اما «دیروز» عاشقانه ای اندوهگین بود که معشوق در آن می توانست هر کس یا هر چیزی باشد. در این مورد هم شکل خواندن و پرفو رمنس فرهاد در آن دو اجرای باقی مانده نشان می دهد که چندان نظر به سویه ی عاشقانهی آن ندارد. «دیروز» دربارهی دیروز است و حسرت عاشقی در جوانی را بازنمایی میکند. «دیروز» دربارهی دوران پرشروشور از سر گذشته است؛ و برای کسی که دو دهه از خواندن محروم شده چه ترانهای گویاتر از این برای بیان آنچه از سر گذرانده بود؟! «چرا باید میرفت؟ / نمی دانم، او هم چیزی نمیگوید / حرف اشتباهی زدم / حاال در حسرت گذشتهام / دیروز عشق بازی ساده ال ای به نظر میآمد / حا به جایی برای انزوا نیاز دارم / آه، من بهگذشته باور دارم...» آیا فرهاد گذشته را دوست داشت؟ آن سال های هروئین و شور جوانی و اجراهای پیدرپی؟ شاید چندان هم عالقه ای به گذشته نداشت، اما یک چیز را هم نمی توانست نادیده بگیرد: روزگاری، قریب به پانزده سال، به هر اندازه که دلش می خواست شب ها مثل یک خنیاگر، مثل یک بخشی، 51 صورتبهصورت، در شبکده های تهران برای مخاطبانش خوانده بود. آنچه را باور داشت اجرا کرده بود، درحالی که مخاطبان به کالم او گوش سپرده 50. “Let it Be” (1970) 51 . خواننده و نوازنده ی دوتار در فرهنگ موسیقی کهن خراسان که باتجربه و بسیار متبحر است و در محافلکوچک محلی برای مخاطبی آشنا در شادی و عزا برنامه اجرا میکند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2