گذشته‌ی حاضر

100 ی حاضر ‌ گذشته شان به من دادند ‌ خانه برگردد. در ازای این خدمات، اتاقی رایگان در خانه ی ‌ رو، اتاق کوچک خانه ‌ توانستم با خانواده شام بخورم. ازاین ‌ و همچنین می یگودمن در خیابان ‌ آنجلس را ترککردم و به خانه ‌ خانم ساندرز در غرب لس مکانکردم. چند هفته بعد از آن شغلی فصلی ‌ ودوم در سانتامونیکا نقل ‌ بیست کردم که حکم ‌ ها و دفاتر را پخش می ‌ پیدا کردم که راهنمای تلفن بین خانه توجیبی داشت. ‌ پول تدریج سخت و ‌ خوبی شروع شد، اما به ‌ ی گودمن به ‌ کار برای خانواده فرسا شد. آقای گودمن، که پیانیست بود و در کنسرواتوار موسیقی ‌ طاقت ی ‌ رسید عالقه ‌ حرف بود و به نظر می ‌ کرد، نسبتا کم ‌ آنجلس تدریس می ‌ لس زد. همسر او ‌ ندرت حرف می ‌ چندانی به همسر و فرزندش ندارد و با من هم به سالگی بود و پس از چند هفته ‌ اندام و در اواسط سی ‌ زنی جوان،کمی درشت شروع کرد به ابراز عالقه به من، که اصال خوشایند نبود و دیری نگذشت که گاه من از پسرش، انتظار خدمات ‌ به ‌ های گاه ‌ غیر از مراقبت ‌ مشخص شد به دیگری هم داشت. یک روز که فقط من و او در خانه بودیم، شنیدم که از زند، در زدم و وقتی در را باز کرد، دیدم پیراهنی ‌ خوابشان مرا صدا می ‌ اتاق چیز دیگری زیرش نپوشیده، به تن دارد. سعی کردم فقط به ‌ نما که هیچ ‌ بدن ربطی پرسید و ‌ خواهد. سؤال مسخره و بی ‌ صورتش نگاهکنم و پرسیدم چه می جا ایستاد. من جوابی به او دادم و رویم را برگرداندم. ‌ ای بر لب همان ‌ با خنده وضوح ‌ موقع به بعد، رفتارش با من به ‌ شدت بسته شد. از آن ‌ در پشت سرم به اعتنایی شد. ‌ منتقدانه و همراه با بی ، متوجه شدم که باید یک کار ۱۹۵۱ شدن به تابستان سال ‌ با نزدیک انداز ‌ وقت پیداکنم تا بتوانم برای سال تحصیلی بعدی پول پس ‌ تابستانی تمام کنم. گروهی از پسران و دختران ایرانی که در دانشگاه ایالتی یوتا در لوگان در 1 های شغلی تابستانی در جکسون ‌ ی فرصت ‌ کردند، درباره ‌ تحصیل می 1. Jackson

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2