103 وغریب کارهای عجیب دهم مرا فیلیپ صداکنید.» دیگر چیزی نگفت و رویش را برگرداند، اما از می ی بعد مرا فیلیپ صدا کرد. دفعه های کوتاه داشتم شامل چند ماه کار مشاغل دیگری که برای دوره های ی پالستیکی خودکار ایکوچک بودکه در آن رویه وقت در کارخانه نیمه شد. چیزی که بیشتر از این کار در یادم مانده یکی ای ساخته می ساچمه نوک رسید به من گرا که به نظر می جنس از همکارانم بود، جوانی الغراندام و هم سختی توانستم او را متقاعد کنمکه من چنین مند است و در نهایت به عالقه تمایلی ندارم. یکی دیگر از اتفاقات جالب کارم در این کارخانه آشنایی با بود؛ عروس جنگ انگلیس. او در زمان جنگ 1 نام والری همکاری دیگر به با سربازی آمریکایی مستقر در انگلستان ازدواج کرده بود و پس از جنگ، ساله داشتند، اما ها پسری هفت آنجلس آورده بود. آن شوهرش او را به لس کرد و حضانت بچه را ازدواجشان دوام پیدا نکرده بود. والری تنها زندگی می ی دیدار با پسرشان را داشت ها اجازه بر عهده داشت، اما شوهرش آخر هفته گرداند. روزی برد و اواخر بعدازظهر یکشنبه او را به خانه برمی و او را می دهد اش به من می والری با پیشنهادی پیش من آمد و گفت که اتاقی در خانه گردد، آنجا باشم. تا درمقابل، وقتی پسرش با اتوبوس مدرسه به خانه برمی این توافق مثل کار مشابهی بود که سال قبل با آن زوج در سانتامونیکا داشتم و دوباره به نظرم رسید که با توجه به شرایط، پیشنهاد خوبی است. پس با ی او در مکان کردم. خانه رضایت قبول کردم و به منزل والری و پسرش نقل ی بزرگ استودیوهای مترو گلدوین چندان دور از محوطه و نه 2 کالور سیتی بود. 3 مایر با وجود این، وضعیت از همان ابتدا نامناسب بود. خانم والری مقدار نوشید و پسربچه هم بسیار بدقلق و دعوایی بود. بنابراین، زیادی مشروب می 1. Valerie 2. Culver City 3. Metro Goldwyn Mayer
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2