104 ی حاضر گذشته توافق بینمان شش هفته بیشتر به طول نینجامید. یک روز شنبهکه پدر، پسرک بعدازظهر به خانه آمدم و به اتاقم ۴ را با خودش برده بود، حدود ساعت شدم، در نگاهی که در انتهای راهرو بود رفتم. وقتی از اتاق نشیمن رد می متوجه والری شدمکه روی صندلی راحتی نشسته و سرش به یک طرف خم شده، مثل آنکه خوابیده باشد. با فرض اینکه احتماال مست و خواب است، هیچ توجه خاصی به آن نکردم. حدود یک ساعت بعد، یک بار دیگر از جلو در باز اتاق نشیمن رد شدم و دوباره والری را در همان وضعیت دیدم، اما ی دهان تا رویگردنش چکیده این بار متوجه بزاق دهانش شدمکه از گوشه بود. نگران وارد اتاق شدم، صدایشکردم و به بازویش دست زدم. سرد بود ای از زندگی نداشت. تنها کاری که به فکرم رسید این بود که و هیچ نشانه ها آمدند، به پلیس خبر دادند و بعد ها بدوم. همسایه ی همسایه سمت خانه به فایده بود. او مرده بود. خودکشی ها بی ی این هم آمبوالنس آمد. البته که همه کرده بود. پلیس مدت زیادی از من بازجویی کرد، اما چیز زیادی نداشتم ها بگویم. شوهرش را هم پیدا کردند و آوردند، اما او تمام روز را با که به آن دانم در روزهای بعد چه اتفاقی افتاد و چه بر سر پسرش گذرانده بود. نمی در کالور سیتی را ترککردم و 1 ی خیابان واگنر پسرک آمد. من روز بعد خانه اش پایان داده بود. وقت نفهمیدم چرا و چگونه والری به زندگی هیچ ای ثروتمند ای بود که با خانواده ی چندماهه ی جالب دیگر، دوره تجربه آنجلس زندگیکردم. اتاق من بخشی از یک بنای لس 2 وود ی برنت در منطقه ی من مراقبت از باغ ضمیمه در پشت عمارت بزرگشان بود. در آنجا وظیفه ی ثبت ، وکیلی موفق در زمینه 3 بزرگ پشت خانه بود. مالک خانه، آقای لَتا قیافه بود. اما همسرش خانمی سال، قدبلند و خوش اختراع بود. او مردی میان خواه و بداخالق بود، یک مذهبی واقعی و معتقد به کلیسای بسیار زیاده 1. Wagner Avenue 2. Brentwood 3. Mr. Latta
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2