گذشته‌ی حاضر

106 ی حاضر ‌ گذشته ها انجام شود. این نظر او بود، شاید احمقانه، اما خب، نظرش بود! ‌ سیبری آن ناگفته نماند که من در نهایت هرگز چیزی در آسمان ندیدم که بتوانم با آن وقت دیگریکه برای ‌ ایکه به من داده شده بود، تماس بگیرم.کار نیمه ‌ شماره ها، از ‌ ها و یکشنبه ‌ داشتم دو شب در هفته بود، شنبه ۱۹۵۲ چند ماه در سال ای بود ‌ صبح (شیفتکارکنان قبرستان)که در کارخانه ۸ شب تا ساعت ‌ نیمه ای در طول روز ‌ ساختند. ظروف با هر شکل و اندازه ‌ که در آن ظروف چینی می هایی روی یک سِری واگن ‌ ها را در قفسه ‌ شدند و آن ‌ ولعاب می ‌ ساخته و رنگ صورت ‌ ها به ‌ کردند. این واگن ‌ دادند و مانند قطار روی ریل حرکت می ‌ قرار می شدند که ‌ ی بزرگی می ‌ کردند و وارد کوره ‌ خودکار و بسیار آهسته حرکت می شدند. ظروف وقتی ‌ شد و از انتهای دیگر آن خارج می ‌ ظروف در آن پخته می شدند.کار من ‌ تدریج سرد می ‌ آمدند بسیار داغ بودند، اما به ‌ از کوره بیرون می ای سنگین بلند کنم و ‌ های پارچه ‌ این بود که ظروف را با استفاده از دستکش ی ‌ شده در سالن پهناور کارخانه قرار دهم. همه ‌ های تعیین ‌ ها را در قفسه ‌ آن شد که در آن ‌ کارهای اصلی ساخت ظروف چینی در دو شیفت قبلی انجام می دادند. ‌ ها قرار می ‌ ساختند و روی واگن ‌ ظروف را تعداد زیادی از کارکنان می صبح) فقط دو نفر در کارخانه بودند ۸ شب تا ‌ در شیفت قبرستانی (از نیمه ها من یکی ‌ های مناسب قرار دهند. آخر هفته ‌ تا محصول نهایی را در قفسه برد و مرا ‌ نواختی این کار را از بین می ‌ از آن دو نفر بودم. تنها چیزی که یک ی ‌ ساعته ۲۴ داشت، دستگاه رادیویی بود که آن را روی ایستگاه ‌ بیدار نگه می شب تا صبح زود آثار ‌ کردم. این کانال از نیمه ‌ تنظیم می 1 موسیقی کالسیک کرد که در طول روز یا اوایل شب ‌ بزرگ سمفونیک یا اپرایی را پخش می شد. دلیلش هم این بود که پخش روزانه حامیان مالی زیادی ‌ پخش نمی های بلند برای این ‌ شد؛ بنابراین، قطعه ‌ دلیل تبلیغات قطع می ‌ داشت و بارها به دلیل ‌ شب تا صبح، به ‌ شدند. از آنجاکه پخش نیمه ‌ زمان انتخاب و پخش نمی هایکم، اسپانسرهای بسیار کمی داشت،کارهای طوالنی بدون وقفه ‌ شنونده 1. KFAC

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2