109 وغریب کارهای عجیب های مهربان سال و موقر. بقیه هم خانم بود؛ خانمی میان 1 ها خانم واالس آن و متینی بودند که با من رفتار خوبی داشتند و با احترام و مهربانی با من رفتار کردند که یک جوان ایرانی با مدرک رسید فکر می کردند و به نظر می می کند، باید ها کار می لیسانس، که با حداقل دستمزد برای آن لیسانس و فوق امتیاز بود بندی بسیار کم جایزه بگیرد. با این حال، کار من از لحاظ درجه هایی که اعضای کتابخانه پس آورده بودند در و صرفا شامل قراردادن کتاب های مربوط به خودشان بود. قفسه هیلز مالقات با افراد ی بورلی های جانبی کار در کتابخانه یکی از فایده ، نویسنده و فیلسوف بریتانیایی، 2 آید که آلدوس هاکسلی جالب بود. یادم می سازانی دیدم. همچنین آهنگ آمد می گرفتن کتاب می را که اغلب برای قرض را هم 5 و ماریو کاستلنووو-تدسکو 4 ، دیمیتری تیومکین 3 چون لوئیگرونبرگ ها آشنا شدم. تعدادی از بازیگران مشهور نیز هرازگاهی در آنجا دیدم و با آن شد. در کتابخانه پیدایشان می ام به کارهای تابستانی های ساالنه من همچنان برای مدیریت هزینه ای کار مدت سه ماه در کارخانه به ۱۹۵۵ وقت نیاز داشتم. در تابستان تمام شد، که ظاهرا های مختلف از فایبرگالس ساخته می کردم که در آن وسیله دادند که چه خود نشان نمی خودی افزارهای نظامی بودند، اما به اجزای سخت دالر ۲ کاربردی دارند؛ حداقل برای شخصی مثل من معلوم نبود. با ساعتی ها و بازوهایم شغل خوبی بود. تنها مشکل این بودکه در پایان هر روز دست شد و مجبور بودم از های ریز مو، مانند فایبرگالس، می تا آرنج پر از رشته ها را از پوستم بیرون بکشم. این کار استفاده کنم تا آن 6 نوارچسب سلفون 1. Wallace 2. Aldous Huxley 3. Louis Gruenberg 4. Dmitri Tiomkin 5. Mario Castelnuovo-Tedesco 6. cellophane tape
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2